چکیده:
یکی از اهداف اصلی پیامبران تشکیل جامعه توحیدی است؛ جامعهای که بر اساس نیازهای فطری شکل گرفته باشد و بتواند نیازهای حیوانی انسانها را هم پاسخ دهد. در این مقاله میکوشیم در سایه نظریه استخدام، ضمن تبیین چگونگی تحقق جامعه توحیدی، نشان دهیم انسان چگونه ذیل رویکرد انفسی میتواند در تعاملات اجتماعی شرکت کند و چنین حضوری، موجب غفلت او از رشد و سلوک نشود. طبق نظریه معرفت نفس، که مبتنی بر علم حضوری به خود است، انسان، جامعه را ذیل رابطه خود و خدا میبیند. بر این اساس، پرداختن به تعاملات اجتماعی دقیقاً همسو با رابطه انسان و خدا فهم میشود. حضور در چنین جامعهای نهفقط انسان را از خود غافل نمیکند، بلکه بستر قرب و تعالیاش را نیز فراهم میکند، چراکه تعاملات اجتماعی را آیاتی الاهی میبیند که بر اساس آن آیات، حضرت حق او را در معرض امتحانات قرار میدهد. ذیل رویکرد انفسی، انسانها تمام تعاملات اجتماعیشان را ظهورات حضرت حق میبینند که از رهگذر آن در معرض امتحانات الاهی قرار میگیرند و رشد میکنند.
Establishing a monotheist society has been among major objectives of the divine prophets, one which is established on the basis of natural(innate) needs and fulfills the carnal desires of Man. This study strives toward explaining the quality of fulfilling the monotheist society in the light of the theory of exploitation to show how a man, in spite of adopting an individualistic and spiritual stance, participates in social interaction while his participation do not keep him ignorant of growth and approaching to God. According to self-knowledge theory which is based on intuitive knowledge of self, Man defines society as a consequence of the relationship between self and God. Thus social interactions are interpreted in tune with this relationship. Naturally, presence in such a society not only keeps Man away from self-nescience but also lays the groundwork for human transcendence and nearness to God because he thinks of social interactions as divine verses through which God tries Man. According to this spiritual view, Man believes that all human interactions are divine manifestations through the medium of which Man is exposed to divine trial and grow.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ميکوشيم در سايه نظريه استخدام ، ضمن تبيين چگونگي تحقق جامعه توحيدي، نشان دهيم انسان چگونه ذيل رويکرد انفسي ميتواند در تعاملات اجتماعي شرکت کند و چنين حضوري ، موجب غفلت او از رشد و سلوک نشود.
حال چگونه گرايش هاي الاهي انسان موجب استخدام افراد و شکل گيري تعاملات اجتماعي ميشود؟ از منظر طباطبايي، انسان ها به هر اندازه که به حقيقت الاهيشان بيشتر پي ببرند و متوجه نيازهاي الاهيشان شوند فقر خود به حضرت حق را بيشتر درک ميکنند.
چنين نيست که بخشي از حق تعالي محيط بر من و بخشي محيط بر دريا و خشکي و بخشي هم محيط بر تعاملات اجتماعي باشد، زيرا خداوند بسيط است و بخش و جزء ندارد؛ بنابراين ، با راهيابي انسان به ملکوت ، خود ميتواند ملکوت همه امور عالم حتي ملکوت انسان هاي ديگر را نيز درک کند (آملي، ١٣٨٢: ٤٠ و ٤١).
بر اين اساس ، عامل شکل گيري تعاملات اجتماعي اصل اعتبار استخدام است ، اما منشأ اين اعتبار استخدام ، صرفا نيازهاي حيواني و شخصي نيست ، بلکه ميتواند چنين اعتباري گرايش هاي الاهي انسان ها باشد.
از همين رو، يگانه راه بازگشت انسان ها به نيازهاي حقيقي شان و به تبع آن شکل گيري جامعه توحيدي، توجه به فقر خود و نياز به خداوند متعال و برطرف کردن «من »هاي پنداري است که رسيدن به اين حقيقت راهي جز توجه به رويکرد انفسي ندارد.