چکیده:
تمثیل را میتوان متنی با مفاهیم متنوع تعریف کرد که مفاهیم آن با معنای تحتاللفظیش تفاوت دارند. «آب حیات» یا آب زندگانی از دیرباز، یکی از تمثیلهای معروف و رایج در فرهنگ و ادبیات فارسی است که در ذهن و زبان بزرگان شعر و ادب، در مفاهیم گوناگونی تجلی یافته است. بررسی منشأ و اساس این تمثیل و استخراج مفاهیم گوناگون آن، هدف این جستار است؛ بدین منظور دیوان حافظ به عنوان منبع اصلی، انتخاب شد تا با شاهد مثالهایی از غزلیات وی، تنوع مفاهیم در این تمثیل باز نموده شود. حاصل این پژوهش نشان داد که حافظ به منظور آرایش کلام و تقویت معانی، 25 بار، ترکیب «آب حیات» و مترادفهای آن را به کار برده است و در آن کاربردها، با استفاده از استدلالهای خیالی، مفاهیمی چون «می»، «لب و دهان یار»، «قدرت بیان شاعر و شعر او»، «حالات عرفانی و واردات غیبی»، «شاهد» و «هوای منزل یار» را اراده کرده است.
Allegory is defined as a text with different concepts differing literally. "Ab-e-Hayat" or life water is one of the famous and common allegories in Persian literature and culture which has manifested in various implications in the mind and language of pioneers in poetry and literature. The current study aims at investigating the origin and basis of this allegory and extracting its different concepts. To this aim Hafez Divan was selected as the main source to explain the diversity of concepts for such allegory in Hafez Sonnets. In order to intensify the meanings and organize the speech, the results of the study revealed that Hafez has used "Ab-e-Hayat" and its implications 25 times in his poems. In so doing by using imaginary arguments he has implied the concepts like "wine", "beloved lips", "poetic rhetoric", "mystic feelings and inspirations", "sweetheart", and "zeal for the beloved".
خلاصه ماشینی:
حسن حيدري (١٣٨٥: ٧٣-٩٠) در پژوهش خود، نخست ، پيشينۀ «آب حيات » و چشمۀ زندگي را که رمزي است از آرزوي جاودانگي و بيمرگي، در اسطوره هاي ملل بررسي کرده ؛ سپس داستان خضر و اسکندر را در آثار ادبي و ديني، توصيف نموده است .
اميني لاري (١٣٨٥: ٣١-٤٣) نيز پس از تعريف ماجراي خضر و موسي، ديدگاه هاي متفاوت عرفا را مورد بررسي قرار داده و سعي نموده است که آن را رمزگشايي کند؛ همچنين کرمي و رحيمي (١٣٩١: ١٤٩-١٧٤) با مقايسۀ دو داستان گيل گمش و اوتنا پيشتيم از يک سو و خضر و اسکندر از سوي ديگر، اسکندر را همانند گيل گمش ، شايستۀ نوشيدن «آب حيات » ندانسته است ؛ حال آن که اوتنا پيشتيم و خضر، لياقت بهره مندي از موهبت بيمرگي و نوشيدن «آب حيات » را داشته اند.
روش نگارش مقاله هم از اين قرار است : پس از ارائه ي تعاريفي از تمثيل ، با استفاده از پژوهش هاي صاحب نظران ، دلايل تمثيلي بودن داستان «آب حيات » ذکر ميشود؛ سپس ، با بررسي و تحليل منشأ اين تمثيل ، داستان خضر و موسي از منابع مختلف نقل ميگردد.
بنابراين و بر اساس نظر بسياري از پژوهشگران ، داستان «آب حيات »، داستاني سمبليک و رمزي است که تکرار آن در ميان ملل و در زمان هاي مختلف ، نشانگر وجود معاني پنهاني و نهفته در آن است (گرجي، ١٣٨٤: ١٨٢)؛ (کرمي و رحيمي، ١٣٩١: ١٥٢) و (حيدري ١٣٨٥: ٧٧).
کاراکترهاي اصلي اين تمثيل ، خضر، چشمۀ «آب حيات »، موسي (ع )، ظلمات و مجمع البحرين است .