چکیده:
هدف این تحقیق بررسی چگونگی و دلایل مواجهه خواجه نصیرالدین طوسی با عباسیان و نیز ریشه یابی اندیشه و رفتار سیاسی خواجه براساس آثار ایشان در مبانی کلامی و فقهی قابل استخراج است. اهمیت تحقیق در آن است که در راستای فهم مبانی و اصول اندیشه شیعی، به تبیین مبانی خواجه به عنوان یکی از اندیشمندان مسلمان شیعی در تعامل با حکومت عباسیان می پردازد. وی با فهم دقیق و
اصولی از آموزه های وحیانی و معارف اهل بیت)ع( و تجارب پیشین شیعه، قواعد مهمی را در حوزه اندیشه سیاسی استنباط کرد که پیامد آن مواجهه صحیح با واقعیت های معاصر و زمینه سازی برای ظهور و بروز تفکر شیعی در حوزه اندیشه اجتماعی و سیاسی بود. روش پژوهش از نوع مطالعه کلامی و تاریخی بوده و نتایج نشان داد، مبانی نظری خواجه طوسی برگرفته از اصول اعتقادی شیعه، توحید و امامت است. وی حکومت را لازمه زندگی بشر می داند، چرا که انسان فطرتا اجتماعی است. حاکمیت را تنها حق خداوند و افراد ممذون از جانب خدا می داند. وی براساس حسن و قبح عقلی، حکومتی را مطلوب و ذاتا دارای مشروعیت می داند که حاکم آن امام معصوم و منصوب از جانب خدا باشد، یا امام فرد یا افرادی را به عنوان نائب خاص یا عام خود بر این امر مهم معرفی کرده باشد. لذا، حکومت عباسیان غاصب خلافت است. خواجه براساس مبانی فکری خود که برگرفته از آیات و روایات امامان معصوم)ع( است و براساس منافع
مسلمانان، خاصه تشیع، با بهره گیری از قواعدی مانند تقیه، عدالت، امامت و... با حکومت عباسیان تعامل داشت.
خلاصه ماشینی:
com@Jantaianil٣ تاريخ دريافت : ١٣٩٨/٠٣/١٢؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٠٢/٠١ چکيده هدف اين تحقيق بررسي چگونگي و دلايل مواجهه خواجه نصيرالدين طوسي با عباسيان و نيز ريشه يابي انديشه و رفتار سياسي خواجه براساس آثار ايشان در مباني کلامي و فقهي قابل استخراج است .
وي با فهم دقيق و اصولي از آموزه هاي وحياني و معارف اهل بيت (ع ) و بهره مندي از تجارب پيشين شيعه در تعامل با حکومت عباسيان ، قواعد مهمي را در حوزه انديشه سياسي استنباط کرد که پيامد آن مواجهه صحيح با واقعيت هاي معاصر، دفاع از اسلام ، زمينه سازي براي ظهور و بروز تفکر شيعي در حوزه انديشه اجتماعي و سياسي و تلاش براي تحقق حکومت مطلوب در عصر غيبت از مغولان تا انقلاب اسلامي بوده است .
انديشه کلامي خواجه در اين عرصه چنان غلبه پيدا کرده که ميتوان گفت قاعده اهم و مهم فقهي را از منظر کلامي با توجيه حسن و قبح عقلي بيان نموده و بر اصل ضرورت تشکيل حکومت تصريح ميکند (طوسي، ١٤٠٧ق : ص ١٩٧).
خواجه با ارائه نظريه سياست امامت در اخلاق ناصري و با تأييد اين نظريه در کتب کلامي خود چون تجريد الأعتقاد، قواعد العقايد، مشروعيت را تنها براي حکومت امام معصوم ميداند و از حکومت هاي ديگر مانند عباسيان سلب مشروعيت ميکند (طوسي، ١٣٦٠: ص ٣٠٠؛ طوسي، ١٤٠٧ق : ص ٢٢٩).