چکیده:
ادبیات یکی از تجلیگاههای مهم و اصیل تفکر و احساس انسان دربارة مرگ است. قدیمیترین حماسة جهان، «گیل گمش» و آثار ادبی و فلسفی دوران جدید، این نگرش را همواره متجلی ساختهاند. شعر فارسی نیز از این اندیشهها و عواطف جدا نیست. رویکرد شاعران قدیم و معاصر به مقولة مرگ متفاوت است. شاعران قدیم، مرگ را بیشتر با نگاهی مذهبی، تعلیمی و عرفانی در میآمیختند؛ حال اینکه شعر «مرگاندیش» و «مرگنگر» یا «مرگزده» معاصر نگاهی عاطفی و احساسی از خود نشان میدهد. بیشترین رویکرد به مرگ در شعر معاصر و بهتبع آن غزل، «مرگ-هراسی»، «مرگخواهی» و اندکی «مرگاندوهی» است. در شعر معاصر، تابع مضمونهای برخاسته از شعر غنایی و گاه متأثر از مکتب ادبی رمانتیسم، مسائلی چون «پوچی»، «غم و اندوه» و اندکی «مرگآگاهی» بیشتر به چشم می-خورد. غزلهای نو و سنتیِ معاصر نیز از مقولة مرگ و مرگانتظاریِ نومیدانه سرشار است؛ در این مقاله گونههای مرگنگری غزلسرایان معاصر استخراج و بررسی شده است. در مجموع غزل معاصر نگرشهای متنوعی را در زمینة مرگ دارد که بیشترین صبغة آن مرگهراسی و مرگاندوهی در دورة اوج شعر نیمایی و سپسبهتدریج مرگاشتیاقی و مرگآگاهی در دورة غزل دفاع مقدس و پس از آن نمایانشده است.
It is not exorbitant that is one claims that as far as a mortal human being is present, death revisiting is with him. One of the important representations of thinking of death is in poetry and novels. From Epic of Gilgamesh to philosophical and literary works of the contemporary age, this attitude has been represented in one way or another. Persian poetry is also considered this approach. The type of the approach of ancient and contemporary poets to the concept of death is different. Ancient Persian poets combined death with a philosophical and mystical attitude, while the death revisiting contemporary poetry is a different issue. The most approaches to death in the contemporary poetry and consequently contemporary Ghazal are "fearing death", "demanding death", "praising death" and a bit, "revisiting death"; some of the poems are like slogans. Contemporary poetry depends the themes originating from lyrical poetry and Romanticism and sometimes are like the ideas of philosophers and considers issue such as nihilism and sadness and a little, "death awareness" is considered. While in the ancient poetry, the valuable issue of death depends a view originating from the sense of life. Ghazals of Freydoun Tavalloli, Hussein Monzavi, Manochehr Neistani, Fazel nazari and Mohammad Said Mirzaei are filled with the issue of death and death demanding
خلاصه ماشینی:
در مجموع غزل معاصر نگرش هاي متنوعي را در زمينه ي مرگ انديشي دارد که بيشترين صبغه ي آن مرگ هراسي و مرگ اندوهي در دوره ي اوج شعر نيمايي و سپس به تدريج مرگ مشتاقي و مرگ آگاهي در دوره ي غزل مقاومت پيش از انقلاب و غزل دفاع مقدس نمايان شده است .
سنگري، ١٣٧٧؛ فروغي و رضايي، ١٣٩٢) از اين گذشته بررسي «مرگ و مرگ انديشي در اشعار اخوان ثالث ، شاملو و فروغ فرخزاد» (حسام پور، نبوي و حسيني، ١٣٩٤) و ديگران به شکل مستقل نيز انجام شده است .
(وجداني، ١٣٩٠: ١٧٥-١٩٦) در کتاب نيست انگاري در شعر معاصر، اشعار نيما، اخوان ، فرخزاد و شاملو از ديدگاه مرگ انديشي و نيست انگاري انسان معاصر بررسي شده است .
شعر معاصر به دليل گرايش به مکاتب فلسفي و ادبي دنياي معاصر، در کنار توجه به ادبيات قديم ، در مقوله ي مرگ انديشي نيز گاه دچار تقليد و تأثيرپذيري يا نوآوري شده است .
توجه به مرگ و سخن از آن ، در ادبيات مشروطه و آغاز پهلوي اول نيز برجسته است ؛ به اين دليل که فضاي شعر مشروطه و پهلوي اول بر شعر بعد از خود تأثيرگذار بوده ، لازم است شمه اي از نوع نگاه شاعران و نويسندگان آن دوره ، به مرگ و مرگ انديشي بررسي شود.
» (جباره ناصرو و کوهنورد، ١٣٩٦: ٦٩) اين ديدگاه ، در ادبيات معاصر و آثار شاعران و نويسندگان بازتاب گسترده اي داشته است : «نگاه به مرگ همچون نگاه به زندگي، با انقلاب اسلامي دگرگون شد و گسترش فرهنگ شهادت ، به ويژه در هشت سال دفاع مقدس ، بر حوزه ي شعر هم اثر گذاشت .