چکیده:
ریشهها از الکس هیلی، دلبند از تونی موریسن و به رنگ ارغوان از آلیس واکر در طیف ادبیات داستانی آفریقایی- امریکایی به آسانی میتوانند نمایانگر افت و خیز تاریخ بردهداری آمریکا باشند. این سه رمان نه در چهارچوب اعتراض مطلق و نه در مسیر نگارش تاریخ خط به خط بلکه با توسل بر شرح روزگاران بردهداری و رویدادهای پس از جنگ داخلی آمریکا القاگر فضای مستولی آن دوران بر ذهن خوانندهاند. چنین حقیتی مستدل این فرض است که همان بازتاب ذهنی در فرایند اقتباس تصویری از رمان به دست دهد که کماکان در عمل به نتیجهای ناهمگون میرسد. این مقاله بر آن است تا با شرح فضای ذهنی، نقش زبان در ترکیب بندی ذهنیت گرایی در این سه اثر و با اتکاء بر شاخصههای سینما اقتباس و روند تاثیرات تصویر چشمی بر ذهن در قالب تحقیق میدانی و همچنین تمرکز بر فیلمهای مقتبس به شرح تقابل فضای ذهنی نویسنده داستان و کارگردانی اثر بپردازد. آنچه در غایت به شباهت و تمایز میزان اثر بخشی و هم چنین میزان کارآمدی متن و تصویر بر درک خوانندگان و بینندگان در نمو پیام میرسد. در پی تفسیر موضوع تمایز فطری دو ژانر هنری، کلامی- تاریخی و تخیلی- تصویری است که عامل نیرو بخش گونه گونی فیلم و رمان در ترکیب بندیهای ذهنی شناخته میشود.
خلاصه ماشینی:
در دوران پسین، نویسنده که مدت ها از فشار عصبی رنج می برد در پی جنگ بین ویتنام و آمریکا تصمیم به روایت خاطرات می گیرد، او با خود می اندیشد که تنها از منظر یک راوی گزارش خواهد داد و ممکن است مشهور و یا حتی پول دار شود اما در فصل اول رمان اعتراف می کند هیچ کلمه ای که بتواند بیان گر میزان وحشت حاصل از آن انفجارات پی در پی، آتش سوزی مهیب و جسدهای سوخته باشد هرگز نه به ذهنش رسید، نه می رسد (qtd in Green, 2014: YouTube).
هنگامی که مردمان ژوفوره پی بردند کونتا کینته جد هفتم هیلی است او را به مسجد ساخته از خیزران و کاهگل روستا بردند تا شکر خدا را به جای آورند و هیلی سجده کنان با ایشان دعا خواند: سپاس بر الله یکی از ما از دیر باز گم گشته بود و الله او را دوباره به میان ما بازگردانده است (همان، 685) (به تصویر صفحه صفحه جوع شود) در این خصوص کیزی، دختر کونتا که به تام لی فروخته شده، مورد تجاوز قرار گفته و از او صاحب پسری است به نام جرج بسیار مصر است که همه، در حقیقت نوه هایش از پدرش بدانند که همواره با تعصب از نام و اصالت خود یاد کرده است که: نام من توبی نیست، من کونتا کینته هستم، پسر اول اومورو که پسر کیرابا کونتا کینته مقدس است(همان، 216).
Alex Haley’s Roots: NewYorker.