چکیده:
فقر و نابرابری اقتصادی، پدیدهای است که پیامدهای اجتماعی مختلفی را بر جامعه ی انسانی عارض میگرداند. تکوین این پدیده به عللی راجع است که هر یک از اندیشمندان علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، مبتنی بر مکتب فکری خویش، سویههایی از آن را روشن ساخته و متعاقبا راهکارهایی را برای حل آن برشمردهاند. این مقاله در پاسخ بدین پدیده ی اجتماعی شکل گرفته و در صدد آن است که علل و پیامدهای اجتماعی فقر و نابرابری اقتصادی و راهکارهای رفع آن را از منظر یکی از متفکران مسلمان که در این زمینه آثار و آراء گستردهای دارد، یعنی سید قطب (1906-1966) تبیین و تحلیل کند. در امتداد این بحث، در بادی امر مفاهیم فقر و نابرابری- به نحوی منفک- از منظری جامعه شناختی تشریح شده و در ادامه به ترتیب، علل ایجاد این پدیده، پیامدها و راهکارهای حل آن، در اندیشه ی قطب کاویده میشود. در حقیقت، در این مقاله روشن میشود که چگونه قطب تخطی از خط توحید و استنکاف از اجرای قوانین اقتصادی شریعت را علت العلل سلطه ی فقر و نابرابری اقتصادی دانسته و با اشاره به پیامدهای ناگوار آن که شیرازه ی حیات جامعه ی اسلامی را از هم میدرد؛ چه راهکارهایی را از منظر اسلام برای رفع این پدیده عرضه میکند.
Poverty and economic inequality are concepts that lead to different social consequences for human societies. The creation of this social phenomenon is due to the reasons that each social, political, and economical thinker based on his school of thought has clarified parts of it, and subsequently enumerated solutions to solve it. This article is shaped in response to this social phenomenon and wants to explain and analyzes the social causes and consequences of poverty and economic inequality and its solutions from the perspective of one of the Muslim thinkers who have widespread works to this field, namely, Sayyid Qutb (1966-1906). To do this, at the outset, the concepts of poverty and inequality are separately described from a sociological view and in the sequel, the causes of the creation of this phenomenon, its consequences, and its solutions are being explored in Sayyid Qutb's Thoughts. Indeed, in this article, it becomes clear that the deviation from the path of monotheism is the main cause of the domination of this crisis in the Sayyid Qutb's approach and his solutions for this phenomenon is determined.
خلاصه ماشینی:
اهداف پژوهش کنوني نيز به ترتيب پاسخ به پرسش هاي زير، با تکيه بر آرا سيد قطب است : علل اجتماعي فقر و نابرابري اقتصادي در جامعۀ اسلامي چيست ؟ پيامدهاي اجتماعي فقر و نابرابري مذکور بر جامعه چيست ؟ راهکارهاي رفع آنها از منظر اسلام و در قالب حکومت اسلامي چيست ؟ پيشينۀ تحقيق چنان که ذکر آن رفت ، انديشمندان علوم اجتماعي، اقتصادي و سياسي هماره درخصوص پديده و بحران فقر و نابرابري اقتصادي در جامعه انديشيده و هريک عواملي را در ايجاد آن دخيل ، پيامدهايي را بر آن مترتب و راهکارهايي را در تحليل و ترقيق آن مؤثر دانسته اند.
به عبارت ديگر و واضح تر، قطب معتقد است که فقر و نابرابري اقتصادي و پيامدهاي اجتماعي آن همچون : عدم توجه به تعاليم معنوي و انحراف انسان از هدف خلقت ، ايجاد تفرق ، تشتت و تذلل در بدنۀ اجتماع ، ايجاد فساد و انحراف اخلاقي در جامعه و خودفروشي جسمي و روحي درنهايت ، امر منتج به استيلاي دگربارة روح جاهليت ، انحراف ، اضلال و سرانجام هلاکتي تام و تمام خواهد شد که طومار و شيرازة جامعۀ اسلامي را از هم دريده و آن را از حرکت در «صراط مستقيم »، مبتني بر مقاصد شريعت اسلام ، باز ميدارد.