چکیده:
یکی از معضلات حوزه محیط زیست، تزاحم میان حق بر محیط زیست و حق بر توسعه است. زیرا از سویی توسعه در ابعاد گوناگونش برای زندگی بشر اجتنابناپذیر است و از سوی دیگر، اغلب، توسعه به تخریب محیط زیست میانجامد. سازمان ملل برای حل این مشکل در میثاقهای متعدد بینالمللی، همانند اعلامیه استکهلم و اعلامیه ریو، «اصل توسعه پایدار» را به عنوان راهحل مطرح کرده، که حفظ محیط زیست و تأمین نیازهای نسلهای آینده از محورهای اساسی آن است. در این نوشتار با بررسی آیات، روایات، قواعد فقهی و روش عقلا، ضمن تبیین دیدگاه شریعت درباره جایگاه حق بر محیط زیست و حق بر توسعه، نارساییهای «اصل توسعه پایدار» را نشان میدهیم و ثابت میکنیم که راهحل واقعی تزاحم این دو حق، توسعه عدالتمحور اسلامی است. نهادینهسازی قداست محیط زیست، اخلاق محیط زیست، احکام محیط زیست، حقوق محیط زیست اسلامی و نیز عدالت سیستمی و جهانشمول، عدالت میاننسلی و عدالت دروننسلی از محورهای اساسی توسعه عدالتمحور اسلامی است.
The conflict between human’s right of environment and his right of development has been amongst intricacies in the field of environment because, on one hand, the development is inevitable for human life and on the other, development almost results in the destruction of the environment. Therefore, to solve this problem, the United Nations has underscored the principle of sustainable development in many international treaties including declarations of Rio and Stockholm in which protecting the environment and securing the needs of the coming generations is axiomatic. Studying Quranic verses, tradition and views of scholars, the current study has explained the view of divine law on this conflict and uncovered the inefficiencies of the principle of sustainable development. It is also suggested that the solution to the conflict resides in the Islamic justice-based development. Institutionalization of the holiness of environment, environmental ethics, environmental religious commandments, Islamic environmental law, universal and systematic justice, and intra-generation justice are amongst the principles of Islamic justice-based development.
خلاصه ماشینی:
سازمان ملل براي حل اين مشکل در ميثاق هاي متعدد بين المللي ، همانند اعلاميه استکهلم و اعلاميه ريو، «اصل توسعه پايدار» را به عنوان راه حل مطرح کرده ، که حفظ محيط زيست و تأمين نيازهاي نسل هاي آينده از محورهاي اساسي آن است .
چنان که پس از پايان دهه ١٩٨٠ «اصل توسعه پايدار» به عنوان کليد حل مسائل حوزه حفاظت از محيط زيست مطرح شده (کيس و ديگران ، ١٣٧٩: ٩٩) و در گزارش کميسيون جهاني توسعه و محيط زيست در ١٩٨٧ چنين تعريف شده است : «توسعه پايدار، توسعه اي است که نيازهاي جوامع کنوني را برطرف سازد اما خللي در توانايي نسل هاي آينده براي رفع نيازهايشان وارد نسازد» (همان : ٩٩؛ فيروزي، ١٣٨٥: ٦٩).
د. توسعه پايدار غربي به صورت روبنايي و بريده از عدالت سراسري جهان هستي لحاظ شده و از پشتوانه ايماني، اخلاقي و فرهنگي عميق برخوردار نيست و ثمره چنداني براي بشر و محيط زيست او نخواهد داشت ، چنان که وضعيت اسفبار محيط زيست کره زمين با وجود اين همه ميثاق هاي بين المللي همانند اعلاميه استکهلم ، اعلاميه ريو و ...
نتيجه مباحث پيشين نشان مي دهد که در تزاحم ميان حق بر محيط زيست و حق بر توسعه ، «اصل توسعه پايدار» که سازمان هاي بين المللي مطرح کرده اند و حفظ محيط زيست و تأمين نيازهاي نسل هاي آينده از محورهاي اساسي آن به شمار مي رود، راه حل مناسبي نيست ، و پشتوانه لازم ايماني، اخلاقي و فرهنگي ندارد، بلکه روبنايي و بريده از عدالت سراسري جهان هستي است و بر اساس فرهنگ غربي بنا شده و تحميل فرهنگ غربي بر ساير جوامع را به دنبال خواهد داشت .