چکیده:
خیار عیب یکی از خیارهایی است که شرع و به تبع آن قانون و بنای عقلاء برای مشتری قرار دادهاند. مشتری در صورت معیوب بودن کالا، بین فسخ عقد و یا گرفتن ارش و امضاء عقد مختار است. در مقابل، هر فعل و تصرفی که از دیدگاه عرف مردم، دلالت بر اسقاط و التزام به معامله کند؛ سبب اسقاط حق رد و التزام به معامله میشود. یکی از مواردی که سبب می شود حق رد ساقط شود، تصرف در مبیع است به نحوی که سبب تغییر عین مبیع شود. این تغییر باید به نحوی باشد که مبیع دیگر به آن حالت اولیه که مورد معامله قرار گرفت، نباشد. عرف عقلاء تغییرات جزئی را نادیده گرفته و هر گونه از بین رفتن صفت صحت یا صفت کمال را نیز ملحق به تغییر در عین مبیع و سبب سقوط حق رد میداند. از سوی دیگر، نیز اگر چند معامله بر این مبیع انجام گیرد تا زمانی که مبیع به حالت اولیه خود باقی مانده است و امکان و قابلیت بازگرداندن به بایع را داشته باشد، مشتری میتواند کالا را بازگرداند و معامله را فسخ کرده و ثمن خود را بازگرداند.
he Cuckoo of Faith is one of the curses who have given the Shari'a and consequently the law and the foundation of the rationale for the customer. In the event of a product being defective, the customer will be in a position to terminate the contract and / or to obtain an order and sign the contract. By contrast, any verb and manipulation that, in the common sense of the people, imply the abandonment of obligations and obligations, will deprive them of the right to reject and commit to a transaction. One of the things that causes the right to decline is to seize it in such a way as to cause the same change. This change should be in such a way that the other is not the same as the original condition that was traded. The common sense of the mind ignores the slight changes, and any loss of the attribute of health or the adjective of perfection also accompanies the change at the same time and causes the fall of the right to reject. On the other hand, if a number of transactions are made on this basis, the customer can return the goods and cancel the transaction and cancel the transaction until it has remained in its original condition and has the possibility and ability to return to the bank. To restore.
خلاصه ماشینی:
نوع دوم که اگرچه از باب سبب نيست ، ولي موضوعا سبب سقوط خيار مي شود (اسقاط فعلي ) (خميني ، ١٤١٨ق ، ج ٢، ص ٣٢) و از طرفي برخي از افعال در خارج به حمل شايع صناعي عنواني از عقود و ايقاعات دارند مگر اين که دليل خاصي باشد که نياز به قول هست (يعني براي اين که بتوان فلان عقد يا ايقاع را بر فعل حمل کرد نياز به لفظ خاص هست ) مانند نکاح ، ضمان ، طلاق و عتق ؛ ولي شکي نيست که در اجازه و فسخ نياز به قول و لفظ نيست و بين فقها مشهور است که به سه شرط تصرف در مبيع فسخ است : اول اين که تصرف مالکانه باشد.
حال اگر صفتي که مانع از رد شود برطرف شود؛ گفته شده است که وقتي عيب ظاهر شود، حق خيار ساقط شده و حال ديگر دليلي بر ثبوت آن نيست (انصاري دزفولي ، ١٤١٥ق ، ج ٥، ص ٣٠٦) يا اين که استدلال شده است که مقتضي روايت جميل و زراره ، اين است که به مجرد تغيير مبيع و حدوث عيب ، حق رد ساقط شده و عقد لزوم پيدا ميکند و ديگر به حالت قبل (حق خيار براي مشتري ) بر نميگردد (خميني ، ١٤٢١ق ، ج ٥، ص ٨٦) ولي در مقابل نيز آمده است که رد جايز است (علامه حلي ، ١٤٢٠ق ، ج ٢، ص ٣٧٠).