چکیده:
از نخستین سده های اسلامی عرفان بعنوان یکی از ارکان معرفت ، در کردار و نوشتار
بسیاری از فرهیختگان مسلمان راه یافت . مفسران قرآن کریم از جمله کسانی بودند که از
این دریای معرفت در تفســـیر آیات قرآن بهره گرفتند. در این مقاله به ســـیر دگرگونیهای
مضـامین عرفانی در تفاسـیر قرآن خواجه عبدالله انصـاری و صـفی علیشـاه ، که به دو دورة
مختلف عرفان تعلق دارند، پرداخته شـده اسـت . بررسـیها نشـان میدهد که خواجه عبدالله
انصــاری عارف قرن پنجم هجری در نثر مســجع خویش و در قالب مناجات ، علاوه بر طرح
مضامین عرفانی و سیر و سلوک عملی، به مسائل اخلاقی و تعلیمی نیز اشاره ای دارد. صفی
علیشاه عارف قرن سیزدهم خود تفسیری منظوم از قرآن نگاشته و در آن مضامین عرفانی
را در قالب ســیر و ســلوک عملی بیان کرده اســت ؛ وی در روش تفســیر عرفانی خویش به
تفسیر کشف الاسرار میبدی نظر داشته است . گاهی نیز این مضامین رنگ فلسفی به خود
میگیرد؛ بگونه ای که آمیخته شــدن حکمت و عرفان و نزدیک شــدن عقل و دل را در این
تفسیر میتوان بخوبی مشاهده کرد.
From the earliest Islamic centuries, Sufism as one of the pillars of knowledge was found in the deeds and writings of many Muslim scholars. Commentators of the Holy Quran were among those who used this sea of knowledge in interpreting the verses of the Quran. This article deals with the evolution of mystical themes in the Qur'anic interpretations of Khajeh Abdullah Ansari and Safi Alishah, who belong to two different periods of mysticism. Studies show that Khaje Abdullah Ansari, the mystic of the fifth century AH, mentions ethical and educational issues in addition to his mystical themes and practical practices in the form of prayers. Safi Alishah Arif himself wrote a poetic commentary on the Qur'an in the thirteenth century, expressing mystical themes in the form of a practical way of thinking; Sometimes these themes take on a philosophical color, so that the intersection of wisdom and mysticism and the convergence of reason and heart can be clearly seen in this interpretation.
خلاصه ماشینی:
صفي عليشاه عارف قرن سيزدهم خود تفسيري منظوم از قرآن نگاشته و در آن مضامين عرفاني را در قالب ســير و ســلوک عملي بيان کرده اســت ؛ وي در روش تفســير عرفاني خويش به تفسير کشف الاسرار ميبدي نظر داشته است .
(خواجه عبدالله انصاري، آموزگار، ج ١: ص ٤٠٤) ٢-١- طلب وعنايت الهي *و قالوا اّتخذ الّله ولدًا ســـبْحانه بلْ له ما فِي الســـّماواتِ و اْلأرْضِ کلّ له قاِنتون (١١٦/بقره ) پير طريقت معتقدســت : خداوند با عنايت خاص خود در ازل عشــق را در وجود انســان قرار داد؛ آنگاه طلب ، معرفت وســـپس قرب را در وجود بنده ايجاد کرد.
(خواجه عبدالله انصاري، آموزگار، ج ٢: ص ٤٦٣) ب ) مضامين عرفاني خاص تفسير صفي عليشاه : ١- عقل : اهل حکمت معتقدند: «از ذات خداوند باريتعالي يک جوهر صادر شد و نام آن جوهر عقل اوّلست و عقل جوهري بسيط است و قابل تقسيم نيست .
(تفسير صفي، صفي عليشاه : ص ١٠) لازم به ذکرست که خواجه عبدالله انصاري ذيل آيۀ "الحمدلله رب العالمين " از عشق خود به خدا سخن ميگويد.
(٤٤ تا ٤٦ /بقره ) صفي عليشاه تفاوت ديدگاه عقل و عشق را اينگونه بيان ميکند: اگر صد کوه در برابر عاشق براي رسيدن به معشوق باشد، به آن فکر نميکند و آنرا با سر ميرود، اما عقل در اين راه پا نميگذارد و ميگويد تن تيشه نيست که راه را هموارکند.
(خواجه عبدالله انصاري، آموزگار، ج ١: ص ٣٧٣) ب )توحيد در تفسير صفي عليشاه : با توجه به اينکه اين تفسير در دورة کمال عرفان نوشته شده است ؛ در بحث توحيد به روشني انديشه هاي نظري ديده ميشود.