چکیده:
هویت نویسندگان رسائل اخوان الصفا تاکنوندر پردۀ ابهام مانده و میان محققان، بحث و گمانهایی در باب انتساب آنان به فرق و مذاهب، به ویژه اسماعیلیه جریان داشته است. از دیرباز اسماعیلیه بر این باور بودهاند که رسائل نوشتۀ یکی از پیشوایان این گروه به نام احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل است. همچنین در دوران معاصر، برخی خاورشناسان و نیز محققان اسماعیلی مذهب، اخوان و رسائل را به اسماعیلیه منسوب کردهاند. در این مقاله، با شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی، ضمن معرفی اجمالی رسائل، نخست به دعوی اسماعیلیه و آن دسته از خاورشناسانی که رسائل را به اسماعیلیه نسبت دادهاند اشاره میکنیم؛ آنگاه به دیدگاه دستهای دیگر ازخاورشناسان و پژوهشگران میپردازیم که اخوان الصفا را در شمار اسماعیلیه نمیدانند. قراین درون متنی رسائل واستناد به اشعار عربی و فارسی و مطالب دیگر، این دعوی را که رسائل نوشتۀ احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل است، با تردید جدی مواجه میکند. همچنین، آراء اخوان در تساهل و تسامح نسبت به ادیان و مذاهب و مکاتب فکری، با شیوۀ فرقۀ اسماعیلیه مغایرت داشت. افزون بر شواهد تاریخی مانند گزارشهای ابوحیان توحیدی، سجستانی، ابن ندیم، قفطی، این نکته سخت قابل توجه است که نویسندگان اسماعیلی مذهب به مدت دو قرن اخوانالصفا را نادیده گرفتند. دیگر ادله نیز حاکی است که قول انتساب مؤلفان رسائل به اسماعیلیه از قوت لازم وکافی برخوردار نیست.
The refusal of the writers of the Rasail Akhavan al-Safa to reveal their names has caused theirl identities to be obscured. It has long been believed among the Ismailis that Rasail was written by one of the leaders of the group, Ahmad ibn Abdullah ibn Muhammad ibn Ismail. Also, some renowned Orientalists as well as Ismaili scholars attribute the Ikhwan Al-Safa to the Ismailis, . In this descriptive-analytical paper, we briefly introduce the ways of tolerance in expressing different views and approaches to religious groups that contradict the Ismaili method. attributing Rasil to Ahmad ibn Abdullah ibn Mohammed ibn Ismail faces serious challenges. Abu Hayan Tohidi and Ali ibn Yusuf al-Qifti's reports on the Ikhwan Al-Safa 's non-Ismaili references, and some Orientalists' claims that the Ikhwan Al-Safa is Ismaili are among the issues to be examined in light of the material in the Rasa'il as well as historical evidence. Show that this view is not strong enough.
خلاصه ماشینی:
هانری کربن ٦(د١٩٧٨)، بر این باور بود که اخوان الصفا، نه گروهی از هواداران تشیع ، بلکه گروه فکری اسماعیلی بودند (١٣٣,Corbin) و یادآوری کرد که اسماعیلیه ، دومین امام مستور، امام احمد، نواده امام اسماعیل را سرپرست نگارش رسائل اخوان الصفا و مؤلف الرساله الجامعۀ میدانند و اینکه در رسالۀ اخیر، مطالب رسائل از دیدگاه مکتب باطنی اسماعیلی به صورت موجز آورده شده است (٧٦,Ibid).
مصطفی غالب پژوهشگر دیگر اسماعیلی ، در تعلق رسائل اخوان الصفا به اسماعیلیه کمابیش با عارف تامرهم عقیده است ، با این تفاوت که به نظر او، گروهی از عالمان اسماعیلی انجمنی تشکیل دادند و پنجاه و دو رساله تألیف کردند، آنگاه آن را بر امام احمد بن عبدلله عرضه داشتند و او رسائل مذکور را تأیید کرد (العوا، ٦٣).
٣-٥- ابن الندیم (د ٣٨٥)، که الفهرست را در سال ٣٧٧ق تألیف کرد وتقریباً معاصر مؤلفان رسایل اخوان الصفا بود و فصلی از کتاب خود را به مذهب اسماعیلیه اختصاص داده ، هیچ اشاره ای به رسائل و مؤلفان آنها نکرده است (ابن الندیم ، ٢٣٨).
این رسالات شوق انگیزند، اما دربارٔە دلایل وحجت های آنان ژرفنگری نگردیده است وچون مؤلفان رسائل اخوان الصفا، نامهای خود را پنهان میکردند، دربارٔە آنها اختلاف نظر هست و هر گروهی از روی حدس و گمان دربارٔە آنها نظری داده اند: گروهی آنان را به یکی از ائمه از نسل علی بن ابی طالب (ع ) نسبت میدادند و گروهی آنان را به برخی از متکلمان معتزله منسوب میکردند و این گونه بحث ها و اختلافات ادامه داشت تا آنکه به کلامی از ابوحیان توحیدی واقف شدم (قفطی ،٨٢)، آنگاه متن ابوحیان را نقل کرده است (همان ،٨٧-٨٤).