چکیده:
مفهوم قلب در منظومۀ معرفت دینی، از منزلتی والا برخوردار بوده است. نصوص اسلامی، علاوه بر بهکارگیری معانی و مصادیق قلب، در دو ساحت جسمانی و روحانی، از نقشآفرینی آن، در جهت اعتلای ابعادِ انسانی، سخن گفتهاند. بهرغم آنکه بازتاب نور در سایر ابعاد وجودی انسان از جایگاهی ویژه مینماید، این مطلب در مورد ساحت شناختیِ«قلب» نیز، مغفول مانده است. با این همه، این پژوهش با اتخاذ رویکرد پسینی، از رهگذر استنطاق در کاربستهای قرآنیِ قلب، ابعادِ شناختی آنرا به دو ساحت «منبع شناختی» و «ابزار شناختی»، قابل ارجاع میداند. از جانبی دیگر، کارکرد و بازتابِ بارقۀ ربانی بر ساحت قلبِ انسانی را میتوان در مؤلفههایی چون «گشودگی سینه و آرزوی تجافی از دار دنیا»، «نیل به مقام یقین و شهود عالم فراماده»، «بینش جامعگزینی و وارستگی از تنعمات دنیوی»، قلمداد نمود.
The concept of “heart” (qalb) in the system of religious epistemology enjoys a lofty position. The Islamic texts, in addition to employing the meaning and examples of heart in two physical and spiritual areas, talk about its role in promoting the human dimensions. Despite the fact that the reflection of the light [heart] in other dimensions of human existence ranks a special position, but this issue has been ignored on the area of heart cognition too. However, employing the posteriori approach, through investigation on the Qur’anic applications of heart, this research considers that its cognitive dimensions may be referred to two areas of “source cognition” and “instrument cognition”. On the other, the function and reflection of holy spark on the area of human heart may be considered in components such as “tolerance and desire to distance from the secular world”, “attaining the position of certainty and intuition of meta-material” and “a vision to have a comprehensive option and to be free from worldly blessings”.
خلاصه ماشینی:
از جانبي ديگر، کارکرد و بازتاب بارقۀ رباني بر ساحت قلب انساني را ميتوان در مؤلفه هايي چون «گشودگي سينه و آرزوي تجافي از دار دنيا»، «نيل به مقام يقين و شهود عالم فراماده »، «بينش جامع گزيني و وارستگي از تنعمات دنيوي »، قلمداد نمود.
واکاوي چيستي ، چگونگي و ابعاد شناختي قلب در قرآن کريم ، به نيکي بيانگر اين نکته است که اين ساحت ادراکي انسان نيز، در ارزيابي داده هاي معرفتي و گزاره هاي ديني ، ترابط ميان پديده هاي جهان ، کشف حقايق هستيشناختي ، همسان با عقل مي تواند به دو بعد «منبع شناختي » و «ابزارشناختي » تقسيم شود و در عين حال ، از امتيازات فراتري نيز، ممتاز باشد.
به رغم آنکه «قلب » در کاربست هاي قرآني ، غالبا در معناي روح و به مثابه اصالت وجودي انسان ، به کار رفته است [٢٨، ج٢٠، ص٣٥٩؛ ٢٠، ج١، ص٢٥٢]، وليکن از رهگذر دلالت اشاري برخي آيات ، توسعه پذيري قلب در ساحت مادي نيز، دور از ذهن نيست .
با اين همه ، اگرچه هر يک از پژوهشگران مزبور، متناسب با دغدغه و مسئلۀ پژوهش خويش ، به واکاوي بعدي از ابعادي قلب در متون ديني ، همت گماشته اند، ليکن اين مقاله با رويکردي پسيني ـ تدبر در ابعاد دروني آيه هاي قرآن «به نتايجي دگرسان در خصوص کاربست هاي قرآني «قلب »، دست يافته که رهآورد آن، التزام به تقسيم بندي «قلب » در دو بعد «منبع شناختي » و «ابزارشناختي »، و عدم جدا انگاري قلب روحاني و قلب جسماني از هم است .