چکیده:
هدف: هدف محقق در این مقاله، تحلیل و بررسی انتقادی ماهیت باور و نسبت آن با پذیرش، از دیدگاه ونفراسن، جاناتان کوهن، آلستون و کلارک بود. ونفراسن با تفکیک باور و پذیرش دربارة یک نظریة علمی، معتقد است پذیرش به معنای کارامد بودن و باور به معنای احتمال شخصی است. کوهن معنای باور را به گرایش به صدق قضیه و معنای پذیرش را حکم به نسبت موجود در قضیه تحویل برده است. آلستون نیز با پذیرش تمایز باور و پذیرش، مشخصة باور را یقین دانسته، نسبت این دو مفهوم را با ایمان بررسی کرده است. کلارک نیز با بیان ویژگیهایی همچون: امتداد زمانی، غیر ارادی بودن و مراتب داشتن باور، بر تمایز آن با پذیرش تأکید دارد. در مجموع، دیدگاهها در خصوص باور، با تمایز نهادن بین پذیرش و اعتقاد، ماهیت باور را بررسی کردهاند. روش: این پژوهش به روش توصیف و تحلیل عقلی کوشیده است با مقایسة دیدگاهها در خصوص چیستی باور، فهمی درخور از آن ارائه دهد. یافتهها و نتیجهگیری: مشخصه و ویژگیهای باور عبارتند از: 1. رویکردی است از ناحیة فاعل شناسا نسبت به قضیه و نیز امور؛ 2. همواره ناظر به صدق است؛ 3. با احتمال سازگار نیست؛ 4. مستقیماً ارادی نیست؛ 5. بین باورهای مبتنی بر حواس و باورهای مبتنی بر سایر منابع باورساز، تفاوت است.
Objectives: The present paper tries to analyze the concept of belief and acceptance while considering the views of Van Fraassen, Cohen, Alston and Clarke. Fraassen, trying to explore scientific theories, has distinguished between belief and acceptance and believed that acceptance means adequacy and belief includes personal probability. Cohen, on the other side, interpreted the belief with the expression of inclination for the truth of the proposition and held that acceptance means assertion (to assert applying the predicate of a proposition for the subject). Alston, affirmed that belief is tied up with certainty and it differs from acceptance. He has explained the relation of these two notions with faith in his works. The author has explained the views of Alston as well. Meanwhile Clarke emphasized on voluntariness of acceptance and held that belief is not voluntary and it comes in degrees. As a conclusion the author compared the views and has held that the belief has with it some features as following: it is a kind of attitude of the knowing subject toward propositions and also things (propositional attitude); it is always considering the truth; it does not come with probability; it is not directly voluntary; and finally there is difference between the beliefs based on senses and the beliefs based on other belief making sources. Method: The method of the research is descriptive and rational analysis and comparing opinions about Belief. Results and Conclusion: The author of the survey concludes the features and indicators of belief as follow: 1- it is an approach from the area of knower in relation to the theorem. 2- it is always truth conductivity 3- not compatible with probability 4- not directly voluntary 5- there is a difference between beliefs based on the sences and beliefs based on othe sources
خلاصه ماشینی:
اما بر اساس ديدگاه ضد واقعگرايانۀ فراسن ، قرار گرفتن در وضعيت پذيرش يک نظريۀ علمي، تنها کارامد٣ بودن آن نظريه را نتيجه ميدهد و اين بدان معني است که کارامدي و باور به صدق نظريۀ علمي، متفاوتاند.
همچنين ميتوان تصور کرد که چيزي را که باور داريم نيز مورد پذيرش قرار ندهيم ؛ يعني گرايش به صدق يک قضيه وجود دارد، اما به برقراري نسبت بين موضوع و محمول حکم نميشود.
٣(کوهن ، ١٩٩٢: ١٠، ٣٣-٣١) در همين راستا، کوهن بيان ميکند که هر چند ممکن است پذيرش، باور را به دنبال داشته باشد، اما نبايد تصور کرد که نفس پذيرش، باور را نتيجه ميدهد؛ زيرا اگر چنين باشد، ميتوان با پذيرش ابتدايي هر قضيه اي، به وضعيت باور بدان نايل شد.
آلستون بيان ميکند که کاپيتان مطمئن نيست حريف قرار است چه کند؛ اما با اين وجود، اين قضيه را ميپذيرد که حريف او x را انجام خواهد داد و بر همين اساس به کار خود ادامه ميدهد.
به عبارت ديگر؛ از نظر آلستون، در مواردي که رويکرد گزارهاي شخص مؤمن با دلايل قوي تأييد نميشود و احياناً وضعيتهاي غير معرفتي در ايجاد ترديد در آن دخيل اند، نبايد از باور و اعتقاد براي توصيف وضعيت مؤمن بهره گرفت و در عوض لازم است اين حالت مؤمن را پذيرش بدانيم .
مطلب ديگري که در تمايز باور و پذيرش اهميت دارد، اين است که باورها ناظر به صدقاند، اما پذيرش ممکن است فارغ از صدق يک گزاره صورت گيرد.
Mind, Vol. xcviii, No. 391, by: Oxford University Press, July.
New York: Oxford University Press.
New York: Oxford University Press.