چکیده:
بدءالوحی از پدیدههای مهم مربوط به نزول وحی است که دو نکته در آن مورد توجه است: چگونگی مواجهۀ پیامبر(ص) با امین وحی و تایید حضرت خدیجه(ع) دربارۀ پیامبری آن حضرت. در اینباره شاهد تناقضاتی درون متنی بین گزارشها و تعارض آنها با مبانی قرآنی هستیم که کشف حقیقت، نیازمند نقد و بررسی سندی و دلالی روایات است. در این نوشتار، با روش توصیفی ـ تحلیلی، به اعتبارسنجی محتوایی و سندی این گزارشها دربارۀ چگونگی مواجهۀ پیامبر(ص) و چرایی اعطای نقش تاییدکنندگی به حضرت خدیجه(ع) پرداخته میشود.
در اینباره، روایتی در تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)موجود است که بهلحاظ سندی براساس دیدگاه مبنایی دربارۀ این تفسیر باید داوری شود؛ اما بهلحاظ محتوایی، دارای مضامین عالی و منطبق با مبانی شیعی است. از صحابه و تابعین نیز دو دسته گزارش وجود دارد که تنها گزارشهای جابربنعبدالله از نظر سندی و دلالی معتبرند و مابقی از نظر سندی ضعیف و از نظر دلالی متناقض با یکدیگر و متعارض با مبانی قرآنی و رواییاند. همچنین روشن شد که دو عامل موجب برجستهسازی نقش حضرت خدیجه(ع) در این جریان شده است: 1. جایگاه ایشان که مطالب هرچند ناصحیح دربارۀ ایشان را باورپذیرتر میکند؛ 2. آلزبیر، که عموزادگان آن حضرت بودند، با تکریم ایشان به ارتقای منزلت خویش در تاریخ اسلام میپرداختند.
The beginning of revelation is one of the important phenomena related to the revelation, in which two points are considered, how the Prophet Mohammad (S) confronted the angel of revelation? and how Hazrat Khadija (AS) acknowledged his Prophethood? Given the textual and fundamental contradictions of historical reports with the holy Qur‟an, this paper seeks to study the reports related to the beginning of revelation with an emphasis on the role of Hazrat Khadija (AS) through a descriptive-analytical method. One of the narrations in this regard is a narration that is available in the Commentary attributed to Imam Hasan Askari (AS), which has excellent themes in terms of content and is in accordance with Shiite principles. There are two categories of reports from the Companions and the Followers (tabi'un) of the Prophet Mohammad (S), in which only the reports of Jabir ibn Abdullah is valid in terms of document and implication, while the rest are weak in terms of document and implication and contradict the Qur‟anic and narrative principles. It was also clarified that two factors have highlighted the role of Hazrat Khadija (AS) in this process, her position and Al-Zubayr, who was her cousin, and it led them to abuse power in the history of Islam.
خلاصه ماشینی:
در بررسی تطبیقی گزارشهاي بدءالوحی با یکدیگر، با مقایسۀ بین گزارشها، با همدیگر توافقات مضمونی و تعارضاتی که در خبر راویان وجود دارد، تبیین شده است؛ و در بخش تعارض گزارشها با مبانی، با تکیه بر آیات و روایات، ضمن بیان گزارش صحیح از بدءالوحی، نقلهایی که مخالف با مبانی دینی و اعتقادی قرار دارند، رد شدهاند و علت اعطای نقش تعيينکننده به حضرت خدیجه( واکاوی شده است.
. طبری همین مضمون را دارد؛ با این تفاوت که پیامبر بهمحض دیدن جبرئیل، نزد خدیجه( میرود و میگوید مرا بپوشان و بعد میخواهد خود را از بالای کوه پرت کند: «فلقد هممت أن أطرح نفسي من حالقٍ من جبل» که جبرئیل میگوید: یا محمد!
ابنهشام نیز میگوید: حضرت خدیجه( برای آنکه مطمئن شود آنچه پیامبر دیده و بر او نازل شده است، شیطان یا القائات شیطانی نیست، درصدد امتحان جبرئیل برمیآید و باز برای اطمینان نزد عموی خود، ورقه، میرود.
بنابراين جایی برای ترس وجود نداشت؛ چراکه ترس و تردید پیامبر دربارۀ ماهیت وحی و ناقل وحی که جبرئیل بوده است یا شیطان، با عصمت ایشان نیز سازگاری ندارد؛ چنانکه زراره از امام صادق میپرسد: چگونـه رسـول خـدا نمیترسـید که آنچه بر او نازل شده است، از القائات شیطان باشد؟ حضرت میفرماید: «وقتی خدا شخصـی را بهعنوان رسول انتخاب کرد، آرامش و وقار را بر قلب او قرار میدهد.
ـ حضرت خدیجه( قبل از اینکه نزد ورقه برود، پیش عدّاس میرود و دربارۀ دیدار پیامبر با جبرئیل سؤال میکند و عدّاس اطمینان میدهد که او ناموس است.