چکیده:
طی دهههای اخیر، همراه با بالا رفتن سن ازدواج و به تعویق افتادن آن، خانوادههای تشکیلیافته نیز از دوام و پایداری کمتری نسبت به گذشته برخوردار شدهاند. هدف این مقاله، بررسی نگرش450 نفر از افراد حداقل یکبار ازدواجکرده 60- 15ساله تهرانی در زمینه عوامل تاثیرگذار بر طلاق با توجه به الگوی نظری- مفهومی تغییرات نهاد خانواده و تمایل زوجین به طلاق است. یافتههای تحقیق بیانگر آن استکه، متغیرهای وجود فرزند، شاغل بودن فرد، رضایت بالای زناشویی، سن بالاتر به هنگام ازدواج، استقلال بالاتر زن برای تصمیمگیری درون منزل و امکان جابجایی بیشتر او در بیرون منزل، با تمایل پایینتر زوجین به طلاق در ارتباط اند؛ درحالی که متغیرهای خشونت خانگی، ساختار یک طرفه قدرت درون منزل، دخالت اطرافیان و استقلال بالاتر اقتصادی و اطلاعاتی زن، تعیینکنندههای تمایل بالاتر زوجین به طلاق هستند. برشمردن خیانت و اعتیاد به عنوان دو مورد از مهمترین علل طلاق از دیدگاه زنان و مردان، بیانگر این نکته استکه زوجینی که طلاق را به عنوان راهحل برونرفت از این شرایط انتخاب میکنند، به دنبال خانواده ایدهال جدیدی هستند که در آن اعتماد متقابل زوجین و حقوق مساوی طرفین رعایت شود.
With the increase of first marriage age and delay at marriage, there is also a trend towards lower family stability over the past decades. The main aim of this paper is to assess the attitudes of 450 ever married people aged 15-60 years in Tehran towards influential factors in divorce using the theoretical-conceptual model of changes in the family constitution. Findings showed that having a child, being employed, greater marital satisfaction, older age at first marriage, greater autonomy of women in household decision making and outdoor mobility were associated with lower tendency for divorce. While, domestic violence, imbalanced gender power, interference of family members, and females’ economic and information autonomy were determinant factors for greater tendency of divorce. Infidelity and addiction were reported as two most important reasons of divorce from the viewpoint of men and women. It seems that couples, who choose divorce as a mean to release from difficult situation, are seeking a new ideal family in which to be respected, and benefit of mutual trust and equal rights.
خلاصه ماشینی:
ده مورد از مهمترين علل زمينه ساز طلاق از ديدگاه پاسخگويان به تفکيک جنسيت ، داده هاي پيمايش شهر تهران ، ١٣٩٢ (به تصویر صفحه رجوع شود) با توجه به مباحث نظري مطرح شده در زمينه عوامل تبيين کننده طلاق و همچنين مطالعات صورت گرفته در اين حوزه ، جهت اندازه گيري ميزان تأثير متغيرهاي مختلف بر ميزان تمايل به طلاق ، ١٤ فرضيه به صورت جداگانه براي زنان و مردان مورد بررسي قرار ميگيرد.
آزمون فرضيات پژوهش با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون به تفکيک جنسيت ، داده هاي پيمايش شهر تهران ، ١٣٩٢ (به تصویر صفحه رجوع شود) همان گونه که از داده هاي جدول ٦ مشخص است ، رابطه معکوس بين ميزان رضايت زناشويي و وجود فرزند با تمايل به طلاق از ديدگاه زنان و مردان تأييد شده است .
تأثير متغيرهاي مستقل بر ميزان تمايل به طلاق در شهر تهران ، داده هاي پيمايش ١٣٩٢ (به تصویر صفحه رجوع شود) ١٤ متعين هاي ساختار مردسالارانه ٠/٠٦ ٠/٠٦ بحث و نتيجه گيري هدف اصلي از پژوهش حاضر، بررسي نگرش افراد حداقل يکبارازدواج کرده ١٥-٦٠ ساله تهراني در زمينه عوامل تأثيرگذار بر ميزان تمايل به طلاق با توجه به الگوي نظري تغييرات نهاد خانواده و تمايل زوجين به طلاق است .
J. Rogers (1997), A Longitudinal Study of Marital Problems and Subsequent Divorce, Journal of Marriage and Family, 59(3): 612-624.
K. (1990), Determinants of Divorce: A Review of Research in the Eighties, Journal of Marriage and the Family, 52: 904–912.