چکیده:
مباحث انسان شناسی از مسائلی است که امروزه به صورت جدی برای متفکران و اندیشمندان مطرح است چنانچه واکاوی و پاسخگویی به سوالات و ابهامات و جنبه های مجهول این بحث می تواند در کمیت و کیفیت زندگی انسان بسیار تاثیرگذار باشد؛ حل مشکلات روانی، هدفمندی، معرفت به خدا و شناخت هستی و دریافتن فهمی برای خوب زیستن و انتخاب مسیری رو به رشد را میتوان از نتایج اینگونه مباحث دانست. از نظر ابنعربی و امام خمینی انسان کامل، أعظم و أکمل خلوقات و در بردارندهی جمیع صفات حق و از نظر فرانکل، انسان پیوسته در پی متعالی ساختن حقیقت وجودی خویشتن میباشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی تطبیقی معنویت و سلوک، از منظر ابنعربی و امام خمینی و معناگرایی از منظر فرانکل، درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی وجوه مشترک از معنویت و سلوک را در این سه منظر ارائه دهد. یافتههای پژوهش حاکی است: از نظر این سه، انسان با سلوک معرفتی خود قادر است به جامعیت فطری خویش آگاه و ساحت فردی مستعد خود را در حرکت استکمالی تا وصول به حقیقت ارتقاء بخشد. این خود ترسیم رجعتِ دایرهوار از مبدأ تا مقصدِ حقیقت وجودی انسان است. منظور از سیر و سلوک عارفانهی ابنعربی و امام خمینی در این نوشتار "معنویت" بوده که میتوان آنرا با "معناگرایی" فرانکل، همسو دانست. زیرا هر سه منظر، وصول به این مقصود را جز به کشف و شهود درونی میسّر نمیدانند. لذا مسئولیت در کنار جامعیت فطری انسان نزد هر سه دارای اهمیت است. عارف انسان کامل را در تحقق تمام و کمال اسماء الهی در نفس او بهواسطهی سلوک مجاهدانه میداند و فرانکل نیز خوداستعلایی را در گرو مسئولیتپذیری فرد تعریف میکند. در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که در نظریه سلوک معنویِ ابن عربی، نفس و روح و به طورکلی ساحت درونی انسان است که دارای جامعیت کامل بوده و مستعد تعالی و تکامل است. امام خمینی سلوک و معنویت را در نفس انسان تدریجی دانسته و معتقد است تمام مراتب حق شامل سه مقام معارف الهیه، اخلاق و ملکات فاضله و اعمال صالح است. آن که تابع این مقامها شد به اقتدار پایدار خواهد ماند و آن که از هوای نفس تبعیت کرد از حق بازماند. در معناگراییِ فرانکل نیز بُعد روحانی انسان، مهمترین بُعد وجودی اوست که به واسطهی تعالی خویشتن، قابل و مستعد ارتقاء و استکمال است.
خلاصه ماشینی:
آنچه در اين باب مي توان تبيين کرد اين است که تعالي روح و تکامل نفس در عالم هستي براي عارف و هم روانشناس مستلزم سير و صيرورتي است که در نزد عارف علم سلوک نفس است و شامل انديشه هاي دروني ، حالات و عواطف و رفتارهاي دروني انسان است ؛ چنانچه عارف درصدد شناخت انسان و تغيير او در مواجهه با کل نظام هستي ، جستجوي حقيقت ، تقرب و به مقصد رسيدن روح تعالي يافته ي خود است و روانشناس نيز در پي شناخت انسان و تغيير و اصلاح او حول محور انسان و در تماميت شخصيت او به دنبال تکامل نفس انساني است .
علي اي حال ؛ اين پژوهش قصد دارد با نظر به سه رويکرد عرفاني و روانشناسي و مشخصا با تکيه برآراي محي الدين ابن عربي عارف بزرگ اندلسي ، امام خميني و ويکتور فرانکل روانشناس وجودگرا و پايه گذار مکتب روان درماني و معنا درماني به مؤلفه هايي دست يابدکه تکامل و تطبيق انسان را با هستي و چگونگي زيستن او در بالاترين بهره مندي از زندگي اش به خوبي تعريف و تبيين کند و شروط و لزوم يک زندگي هدفمند و متعالي را بيان کرده جنبه ها و ابعاد مختلف زيستي و حياتي انسان را با سلوک و معنويت روحي او مطالعه و درک نمايد.
١- روش تحقيق با توجه به اينکه موضوع ، ماهيت و اهداف اين تحقيق کاملأ تئوريک است نوع مطالعه و روش تحقيق در اين نوشتار، روش اسنادي با توجه به آثار مستقيم و غيرمستقيم ابن عربي ، امام خميني و ويکتور فرانکل بوده و هم روش تحليلي محتوي کيفي مي باشد؛ که به منظور بررسي و مطالعه توانايي، قابليت ها، ظرائف و ظرفيت هاي روح انساني و مؤلفه هاي معنويت و سلوک انسان در دست بررسي قرار خواهيم داد.