چکیده:
در بازنمایی و روایت مجدد نهضت دینی مانی در تاریخنگاری قرون نخستین، سه رویکرد عمده قابل شناسایی است که جز در برخی روایتهای معدود، این بازنمایی (دستکم در دو رویکرد) با مفهومی کانونی، یعنی مفهوم «زندیق» صورتبندی شده است. این سه رویکرد عبارت است از: نخست رویکرد گذار آگاهانه و مختصرگویی، مبتنی بر نگرشها و روایتهایی با محتوای ضد زندیقیگری، با نمایندگان برجستهای چون طبری، ابوحنیفه دینوری، مسکویه و ابناثیر؛ دوم رویکردی تاریخی- کلامیو مبتنی بر خوانشی بدعتگرایانه از جنبش مانیبا عالم-مورخان تأثیرگذاری چون ابوریحان بیرونی، مقدسی، ثعالبی، یعقوبی و خواجه نظامالملک طوسی؛ سوم رویکردی نسبتاً توصیفی-تاریخی با میزان به نسبت کمتری از ارزشداوریها با مورخانی چون مسعودی و گردیزی. این سه رویکرد، در یک درهمتنیدگی عمیق با فضای گفتمانی این عصر، مجموعهای از گزارهها و روایتها را حول محور مسئلۀ مانی میآفرینند که این شخصیت و جنبش دینی او، نقطۀ کانونی آنها به شمار میرود.
مسئلۀ این پژوهش تبیین چرایی و چگونگی بازنمایی جنبش دینی مانی در تاریخنگاری قرون نخستین است؛ با این فرضیه که وجوه مختلف این بازخوانی، محصول فضای سیاسی، کلامی و فرهنگی این دوره و همچنین انگارهها، روشها و بینشهای مورخان این دوره بوده است.
In the representation and re-narration of the Mani religious movement in the historiography of the first centuries, three main approaches can be identified, except in a few narratives, this representation (at least in two approaches) is formulated with a central concept, the concept of Zandiq. These three approaches are: First: an ignorant approach based on attitudes and narratives with Anti-Zandiq Content with prominent representatives such as Tabari, Abu Hanifa Dinevari, Muskawiyyah and Ibn Athir; Second: A historical-theological approach based on a heretical reading of the Mani movement with influential world-historians such as Abu Reihan Biruni, Ibn Motahar Taher Moghaddasi, Sa'alabi, Yaqubi and Khaja Nizam al-Mulk al-Tusi, And third: a relatively descriptive-historical approach with a relatively lower value of judgments with historians such as Masoudi and Gardizi. These three approaches, in a profound intertwining with the discourse space of the age, create a set of propositions and narratives centered around Mani's problem, of which this character and her religious movement are central. The problem in this study is to explain why and how the Mani religious movement is represented in the historiography of the first centuries; Assuming that the various aspects of this re-reading have been the product of the cultural –theological- cultural space of the period, as well as the ideas, methods, and insights of the historians of this period.
خلاصه ماشینی:
این سه رویکرد عبارت است از: نخست رویکرد گذار آگاهانه و مختـصرگویی ، مبتنی بر نگرش ها و روایت هایی با محتوای ضد زندیقی گری ، با نمایندگان برجـسته ای چون طبری ، ابوحنیفه دینوری ، مسکویه و ابن اثیر؛ دوم رویکردی تـاریخی - کلامـی و مبتنی بر خوانشی بدعت گرایانه از جنبش مانی بـا عـالم -مورخـان تأثیرگـذاری چـون ابوریحان بیرونـی ، مقدسـی ، ثعـالبی ، یعقـوبی و خواجـه نظـام الملـک طوسـی ؛ سـوم رویکردی نسبتا توصیفی -تاریخی بـا میـزان بـه نـسبت کمتـری از ارزش داوری هـا بـا مورخانی چون مسعودی و گردیزی .
در ذیـل رویکرد بدعت گرایانه ، عالم - مورخانی چون ابوریحان بیرونی ، ثعالبی ، یعقوبی ، طاهر مقدسی و خواجه نظام الملک طوسی (نمی توان خواجه را مورخ دانست ، اما او در خوانش تـاریخی خـود در سیاست نامه ، به روشنی بر ماهیت بدعت گرایانۀ این جنبش ها و قرار دادن آنها در ذیل مفهوم زنادقه تأکید کرده است ) را گنجانده ایم .
رویکردی صرفا تاریخی بدون ارزش داوری های مرسوم در مقابل دو رویکرد پیش گفته در تاریخ نگاری قرون نخستین نسبت به مسئلۀ مانی کـه در هـر دو، روایتی مبتنی بر نادیده انگاری و تخطئه آفریده شد و مانی و جنبش او تحت تأثیر تحولات دینی - اعتقادی این دوره ها، ذیل عناوینی چون زندیق و بدعت گذار روایت شدند، در رویکـرد سوم با گروهی دیگر از مورخان در همین دورۀ زمانی مواجه ایم که دست کم میـزان کمتـری از برچسب زنی ها و اتهام ها را در بازنمایی جنبش مانی به دست می دهند؛ به گونه ای که مـی تـوان در آنها نگرشی صرفا تاریخی به مسئله را رصد کرد.