چکیده:
این نوشتار با تبارشناسی جامعه آرمانی آغاز میشود و آثار مطرح در این حوزه را از افلاطون تا اندیشهورزان معاصر به صورت گذرا بررسی میکند. در این نوشته، پس از بیان نواقص و مشکلات این طرحهای اتوپیایی، تفاوت ماهوی جامعه مطلوب اسلامی با تکیه بر آیات نورانی قرآن بررسی میشود.
بخش اصلی مقاله را رویکرد آیندهپژوهی در برگرفته است. منظور از این رویکرد، مجموعهای از روشهاست که برای شناخت نظاممند آینده، عوامل شکل دهنده، نتایج به دست آمده و در نتیجه، تصمیمگیریهای مناسب به کار میآید. بنابر مدعای این مقاله، روایات درباره مهدویت و عصر ظهور به دو گروه اساسی دستهبندی میشوند: یک دسته از آنها به شاخصهای عصر ظهور و مؤلفههای حکومت مهدوی اشاره دارند و دسته دیگر، به مقوله انتظار فرج و زمینهسازی ظهور. این دستهبندی میتواند مبیّن این معنا باشد که ظهور مهدی موعود، آخرین حلقه از زنجیره مبارزه اهل حق با اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق میانجامد. این همان رویکردی است که میتواند محتوای آیندهپژوهی و برنامهریزی مراحل مختلف سیر جامعه
را فراهم آورد و ما را به دولت کریمه مهدوی پیوند دهد؛ زیرا تفسیر صحیح از انتظار فرج به کلی بر زندگی فردی و اجتماعی و حتی خطمشیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انسانها و جوامع تأثیر شگرفی میتواند بگذارد.
در مجموع، میتوان ادعا کرد که این روایات با ارائه مفهوم انتظار فرج، جامعه بشری را تشویق میکنند که انتظارات عرفی را به گونهای تعریف کند که همواره در راستای انتظار قدسی و ظهور جامعه مهدوی باشد. در واقع، جامعه آرمانی مهدوی، چتری است که جوامع دوران غیبت باید در سایهسار آن، همواره رو به سوی جامعه تکامل یافته و مترقی عصر ظهور گام بردارند. این ایده را در قالب سناریوهایی میتوان ارائه کرد؛ یعنی آیندههای اکتشافی که بر پایه آیندهپژوهی عرفی ساخته میشوند و هنر پژوهنده حوزه دین، نزدیکسازی هرچه بیشتر این سناریوها به آینده تجویزی و قدسی است.
بخش پایانی مقاله را نمونه کوچکی از اجرای الگوی ارائه شده تشکیل میدهد که با عنوان مؤلفههای حکومت صالحان، تعداد اندکی از شاخصها و ویژگیهای عصر ظهور، مانند بسط عدالت، انسجام اجتماعی، رفاه اقتصادی، توسعه پایدار، تولید علم و گسترش خردورزی، در جامعه موجود، بازتعریف و ارائه شده است.