چکیده:
هر قاعدهای خصوصیات وممیزات ویژه ی خود را دارد که سیاق فاقد آن ویژگیها است، لذا نمیتوان آن را یک قاعده نامید؛ ماهیت سیاق و نوع دلالت آن با توجه به آراء ونظرات مفسرین قرآن کریم، زبانشناسان ولغویین، علمای علوم بلاغی، ادبا، فقها واصولیین، قابل اثبات است. بزرگترین دلیل وشاهد بر اینکه سیاق ماهیتا دلالت است نه قاعده این است که مفسرینی مانند ابن جریر طبری، علامه طباطبائی و شهید صدر بااینکه به سیاق استناد کردهاند هیچکدام بهعنوان قاعده از آن نام نبردهاند. مسلما برخی در تلقی کردن سیاق بهعنوان یک قاعده بیراهه رفتهاند و در این زمینه ایرادات و ابهاماتی اساسی وجود دارد. در این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی تدوین شده با استناد به نظرات و آرای مفسرین و دانشمندان عدم قاعده بودن سیاق به اثبات رسیده و نظریهی دلالت بودن آن تقویت گردیده است. سوالات دیگری که در این مقاله مطرحشده این است که آیا سیاق مقولهای لفظی است یا عقلی؟ آیا سیاق یک نوع دلالت اقتضاء یاتنبیه و اشاره است؟ و حجیت هریک از آنها از باب حجیت ظواهر است یا نه؟
Every rule has its own special characteristics that context, it lacks features, so it cannot be called a rule, the claim of the vote, according to the opinions of the analysts, linguists word responses, Men of Letters rhetorical scientists, jurists & Principles, nature and type of context it implies, can be proved. The author seeks to answer the above questions. Although the context of commentators have invoked any of these rules is intended not applicable, the biggest reason of context, that implies control over the nature of commentators, including Ibn Jarir al-Tabari Alamah Tabatabaii is not the rule. Is uttered implies a term or concept, and the two? Is it implies commitment between means whether or particular, between? The concept of the term or reason? Context and point out whether a contingency implications, and authority of each of the trappings of authority or not?The concept of the term or reason? Context and point out whether a contingency implications, and authority of each of the trappings of authority or not?
خلاصه ماشینی:
نقد و بررسی قاعده بودن سیاق در پرتو تفاسیر قران کریم دکتر سید احمد حبیبنژاد 1 | دکتر عبدالجبار زرگوش نسب 2 | مصطفی بخرد 3 تاریخ دریافت: 10/11/1398 | تاریخ پذیرش: 20/03/1399 چکیده هر قاعدهای خصوصیات و ممیزات ویژۀ خود را دارد که سیاق فاقد آن ویژگیها است، لذا نمیتوان آن را یک قاعده نامید؛ ماهیت سیاق و نوع دلالت آن باتوجهبه آراء و نظرات مفسرین قرآن کریم، زبانشناسان و لغویین، علمای علوم بلاغی، ادباء، فقهاء و اصولیین، قابل اثبات است.
ب- ادعا شده که سیاق ابتدا در فقه تا قرن هشتم بهمعنای سیاق هدی بوده سپس تغییر کرده و بهصورت اصطلاحی درآمده است که امروزه بهکار برده میشود؛ در پاسخ باید گفت: اولاً؛ سیاق هدی که در فقه و در قرآن کریم بهکار میرود ارتباطی با دلالت اصطلاحی سیاق ندارد؛ شاهد آن، این است که اکنون نیز بههمان معنی در کتابهای فقهی متأخرین و معاصرین بهکار برده میشود و معنای آن تغییر نکرده است.
ثالثاً: در برخی روایات معصومین(ع) در تفسیر قرآن کریم نیز میبینیم که استدلال آنها همان چیزی است که امروزه سیاق مینامیم ولی نام «سیاق» را بر آن اطلاق نکردهاند؛ پس عدم ذکر این کلمه بهمعنای عدم استفاده از آن نیست.
همچنین برخی مفسرین دیگر نیز بااینکه به سیاق استناد کردهاند، هیچکدام عنوان قاعده را برای آن بهکار نبردهاند و این روشنترین دلیل و شاهد بر عدم قاعده بودن ماهیت سیاق، بلکه قرینه و دلالت بودن آن است.
by Muhammad Fo'aad `Abd al- Baaqi, Beirut: Dar Ihiyaa al-Toraath al- `Arabi, 1400 A.