چکیده:
«امید» و «یأس» هرچند مقولاتی مرتبط با روان فرد فرد جامعه است، لیکن در یک نگاه کلان هریک از این دو در فراز و فرود تمدنها ازجمله تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است. ریشههای یأس و امید تمدنی همواره در تاریخ متغیر بوده، گاه متأثر از عقاید دینی (موعودگرایی) و گاه برخاسته از تحولات اجتماعی و سیاسی (مثلاً حملات صلیبیها و یا حملات مغولان) بوده است. آنچه در این مقاله مورد تأکید و تمرکز خواهد بود، نخست مروری نظری و الهیاتی (در نگرش اسلامی، مسیحی و یهودی) بر نسبت میان «امید»، «ایمان» و «تمدن» است. سپس در گامی دیگر با مروری اجمالی بر گذشتهها و دورههای هفتگانۀ تمدن اسلامی، نمونهها و مثالهایی از امیدها و ناامیدیها و آثار کلان و بزرگ اجتماعی هر یک در اوج و حضیض تمدنی مورداشاره قرار میگیرد تا فرایند تاریخی حرکت از یأس به امید، از جاهلیت عربی به جامعه مدینه النبی در نقطههای عطف تمدن اسلامی را ترسیم و تصویر کند.
خلاصه ماشینی:
سپس در گامي ديگر با مروري اجمـالي بـر گذشـته هـا و دوره هاي هفتگانۀ تمدن اسلامي، نمونه ها و مثال هايي از اميدها و نااميـديهـا و آثـار کـلان و بـزرگ اجتماعي هر يک در اوج و حضيض تمدني مورداشاره قرار ميگيرد تا فرايند تاريخي حرکت از يأس به اميد، از جاهليت عربي به جامعه مدينه النبي در نقطه هاي عطف تمدن اسلامي را ترسـيم و تصـوير کند .
آنچه اين مقاله برآن تمرکز خواهـد کـرد طـرح الهيـاتي ـ تمـدني از مسـئلۀ «اميـد» و اشـاره بـه نمونه هايي (صرفا نمونه ) از يأس و اميد تمدني در تاريخ مسلمانان است تا بلکه بتواند زمينه را بـراي تحقيقات بيشتر فراهم نموده و پشتوانۀ دانشي لازم را براي شکل گيري اميد تمدني در جهـان اسـلام تأمين نمايد.
پرواضح است که روايت پيکار ميان جبهۀ اميد و جريان نااميدي در تحولات سخت تاريخ اسـلام درس هاي فراواني براي امروز جهان مسلمانان خواهد داشت تا بلکه بتواننـد برگذشـته تـاريخي اميـد چشم گشوده و با اتکاي بران ، افق هاي تازه اي در حيات نـويشـان بـاز کننـد، و ثانيـا در جسـتجوي نقطه هاي ضعف خود و در مواجهه با تئوريهاي يأس و نظريات انحطـاط راه احتيـاط پيشـه کـرده و طرق رهايي را از انسداد و انحطاط جدا کنند.
حرکت موعودگرايانه که به گونه هاي مختلفي در جهان اسلام رايج است ، هرچنـد بـه ظـاهر يـک مسئله الهياتي و مربوط به ايمان و باور ديني مسلمانان اسـت ، لـيکن نبايـد سـهم و جايگـاه آن را در گذشته تاريخي مسلمانان در شکل گيري اميد اجتماعي ناديده گرفت و از آن براي گشـودن افـق هـاي جديد زندگي براي آينده مسلمين غفلت کرد.