چکیده:
ادبیات تولیدی پژوهشگران اقتصاد سیاسی بینالملل دربارۀ ابتکار کمربند و راه چین و تأثیرات آن در غرب آسیا ذیل چهار کلاننظریۀ رئالیستی، لیبرالیستی، سازهانگاری، و مارکسیستی جای میگیرد و غالباً مبتنیبر پیشبینی بدون دادۀ عینی کافی و نیز تقلیلگرا و تکعاملیاند، بهطوریکه برخی صرفاً براساس منطق تدوام و ثبات پدیدهها به سیاست قدرت (رئالیسم)، برخی در فضای جهانیشدن اقتصاد به سیاست منفعت (لیبرالیسم)، برخی براساس معنا، هویت، و ملیت به سیاست هویت (سازهانگاری)، و درنهایت برخی هم براساس طبقه، سلطه، و امپریالیسم به سیاست سلطۀ طبقاتی (مارکسیسم) به آن توجه کردهاند. سؤال این مقاله این است که کدام نظریه تأثیرات ابتکار کمربند و راه در اقتصاد سیاسی غرب آسیا را بهتر تبیین میکند. با مقایسۀ این کلاننظریهها، ایدۀ این مقاله این است که مفهوم رژیمهای بینالمللی اقتصادی کیوهان و نای در کتاب قدرت و وابستگی متقابل، بهویژه مدل فرایندهای اقتصادی آنان، که شبیه روندهای سهگانۀ یادشده است، بهمثابۀ نظریۀ میانبرد که به آن واقعگرایی تعدیلیافته هم میگویند، مفاهیم نظری مناسبتری برای توصیف و تبیین پیچیدگی ابتکار کمربند و راه در غرب آسیا فراهم میسازد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که ابتکار کمربند و راه در غرب آسیا موجب تقویت و افزایش کالاهای عمومی مانند سرمایه، خدمات، و کار شده و بهتبع باعث تقویت همکاری اقتصادی، سرمایهگذاری، فناوریهای حملونقل و ارتباطات، و نیز افزایش انگیزۀ دولتها برای تقویت اقتصادمحورشدن سیاست خارجی شده است.
China's Belt and Road Initiative (BRI) is basically a global project and thus the existing literature has explored it broadly. This article seeks to explore the literature especially those focused on the BRI’s effects in Western Asia. This literature has tried to explain it by employing international relations and political economy theories. By dividing this literature into four categories of realist, liberalist, constructivist, and Marxist, this article argues that despite the importance of the analysis of BRI in Western Asia by the existing literature, they are often based on predictions without enough objective data and are also reductionist. In a way that some have approached it via power politics (realism), some others through politics of wealth (liberalism), some via identity politics (constructivism), and finally some through the class politics (Marxism). By comparing the existing approaches, this article argues that Keohane and Nye’s theory of international regimes, which is not being used in any existing theory about Belt and Road Initiative in Western Asia, provides a better theoretical framework for analyzing the BRI in Western Asia, because it takes into consideration some important factors such as developments in technological field, the growth rate of gross domestic product, and the governments’ objectives in pursuing economic policies and it fits better the objective data and realities of contemporary Western Asia.
خلاصه ماشینی:
باتوجـه بـه مباحـث يادشـده و بـا مقايسۀ تلاش هاي نظري موجود و باتوجه به مشاهدٔە سه روند تقويـت فنـاوريهـاي نـوين ، افزايش توليد ناخالص داخلي به مثابۀ آيينۀ مطالبات رفاهي ملـي و اسـتانداردهاي زنـدگي، و تشديد ديپلماسي اقتصادي در غرب آسيا ايدٔە اين مقاله اين است که مفهـوم رژيـم هـاي بين المللي اقتصادي کيوهان و ناي در کتاب قـدرت و وابسـتگي متقابـل بـه ويـژه مـدل فرايندهاي اقتصادي آنان که شبيه روندهاي سه گانۀ يادشده است ، به مثابۀ نظريۀ ميان بـرد (Middle Range Theory) که به آن واقـع گرايـي تعـديل يافتـه نيـز مـيگوينـد و بـه خـانوادٔە ساختارگرايان تعلق دارد و از تلفيق و ديالکتيک ابعادي از سنت رئاليسم و ليبراليسم به دسـت آمده است رژيم ها را متغيرهايي واسط ميان قدرت و دسـت آورد و نيـز قـدرت اقتصـادي و قدرت انتقال سرمايه ، خدمات ، و کالا را عامل اصلي براي ايجاد اصـول و قواعـد مـيدانـد و افزون بر شرايط آنارشي به ساختار موضوعي، ساختار تکنولوژي، و سازمان هـاي بـين المللـي نيز توجه دارند، مفاهيم نظري مناسب تري براي توصيف و تبيين پيچيدگي ابتکـار کمربنـد و راه در غرب آسيا فراهم ميسازد.
٢. ٢ ادبيات ليبراليستي برخـي ديگـر از پـژوهش گـران ابتکـار کمربنـد و راه در غـرب آسـيا تغييـرات مربـوط بـه جهانيشدن اقتصاد را متغير مستقل در نظر ميگيرنـد و تحرکـات چـين در جهـان و غـرب آسيا را نشان «تغيير بازي » به معناي دورٔە جديد توسعۀ جهاني به رهبري چين تحليل مـيکننـد و به سرشت تکرارشوندٔە الگوهاي حاکم بر پديده ها يعني مسئلۀ قـدرت و امنيـت در طـرح ابتکار کمربند کم تر توجهي نميکنند و راه و نقش دولـت را کـم رنـگ و مکانيسـم بـازار را برجسته ميکنند (٢٠١٦ Scobell and Nader ;٢٠١٧ Lin ;٢٠١٧ Snider ;٢٠١٨ Kamel).