چکیده:
در فلسفۀ اخلاق، بهویژه پس از کانت این سوال مطرح شد که آیا انجام فعل اخلاقی به انگیزهای خارج از صرف تکلیف و الزام اخلاقی، فاقد اعتبار است و ارزش اخلاقی ندارد؟ نوع پاسخ به این پرسش، منشا تقسیم نظامهای اخلاقی به دو نحلۀ کلی غایتگرا و وظیفهگرا شده است. نوشتار حاضر با روش کتابخانهای و توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است، و ضمن تدارک پاسخ منفی برای آن، بر وجود غایات بهعنوان ضمانت اجرایی افعال اخلاقی تاکید میکند و نوع اخروی آن را ضمن برشمردن مواردی، ارجح میشمارد؛ بهویژه قرب الهی که بهتناسب عدم تناهی خداوند، نامتناهی بوده و منبعی پایانناپذیر برای ترغیب انسان به انجام فعل اخلاقی و تعالی وجودی است.
In the philosophy of ethics, especially after Kant, the question arose as to whether the performance of a moral act for motives beyond moral duty and obligation is invalid. The type of answer to this question is the origin of the division of moral systems into two general categories, teleological and task-oriented. Using a descriptive-analytical method this paper seeks to answer this question. While rejecting this approach, this paper emphasizes the existence of goals as the executive guarantee of moral actions. In the meantime, the other worldly type of these executive guarantees, such as closeness to God, is preferable. Because such a guarantee is infinite due to the infinity of God, and it is an endless source for encouraging man to existential excellency and performing moral act.
خلاصه ماشینی:
نوشتار حاضر با روش کتابخانهای و توصیفی ـ تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است، و ضمن تدارک پاسخ منفی برای آن، بر وجود غایات بهعنوان ضمانت اجرایی افعال اخلاقی تأکید میکند و نوع اخروی آن را ضمن برشمردن مواردی، ارجح میشمارد؛ بهویژه قرب الهی که بهتناسب عدم تناهی خداوند، نامتناهی بوده و منبعی پایانناپذیر برای ترغیب انسان به انجام فعل اخلاقی و تعالی وجودی است.
اخلاق، غایت، غایتگرایی، وظیفهگرایی، ضمانت، محرکهای دنیوی و اخروی مقدمه آیا وجود غایت، از ارزش اخلاقی اعمال میکاهد؟ آیا میتوان وجود غایت را بهعنوان ضمانتی برای اجرای احکام اخلاقی توجیه کرد؟ آیا غایات، منحصر در غایات دنیوی هستند؟ ملاک برتری غایات چیست و کدامیک ارزش بیشتری دارند؟ این بحث در غالب کتابهای فلسفۀ اخلاق، بهطور صریح یا غیرصریح مطرح میشود و از اهمیتش همین بس که ازیکسو، حفظ ارزش اخلاقی بهعنوان معیار فعل اخلاقی و ازدیگرسو، ضمانت اجرایی آن را مدنظر دارد.
و من معتقدم که این (ضمانت اجرایی دین برای احکام اخلاقی) غلط است و حق با سقراط است و اگر انسان علم داشته باشد به اینکه چه کاری او را به غایتش میرساند، در واقع دنبال آن کار میرود؛ و البته انسان در محاسبات خود به محتملات نیز بها میدهد.
غايت تجسم اعمال یکی از راهکارهایی که در اسلام برای تحریک انسانها برای فعل و اخلاق نیکو به کار رفته، توجه دادن به این نکته است که خُلقیات و افعال، حقیقت و وجههای ملکوتی دارد که پس از صدور از ما، هرگز فانی نمیشود و آن از توابع و لوازم جداناشدنی اعمال و رفتار ماست و سبب رسیدن به ثواب و یا عقاب اخروی میشود.