چکیده:
از جمله مباحث مربوط به اسلامیسازی علوم، تاثیر بحث قلمرو دین بر چگونگی اسلامیسازی علوم است. نظر به تفاوت دیدگاه آیتالله جوادی آملی و آیتالله مصباح یزدی درباره گستره دین، این مقاله، به دنبال مقایسه تاثیر عملی این اختلافنظر، بر فرایند اسلامیسازی علوم است. این مقاله با رویکرد تحلیلی و واکاوی اسنادی به بررسی موضوع در سه مقام انتخاب مسیله، فرضیهیابی و داوری میپردازد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که در فرایند اسلامیسازی، طبق هر دو مبنا، باید از طریق ادله عقلی، نقلی و تجربی، مسایل و مبادی علوم را اثبات یا نقد کرد. اما برخلاف دیدگاه آیتالله جوادی، از نگاه آیتالله مصباح، برخی از این موارد، با اینکه باید مورد استفاده قرار گیرند، اما دینی نیستند.
خلاصه ماشینی:
به عبارت ديگر، مسئله اين است که وقتي محققي ، مبناي استاد مصباح را دربـارة قلمـرو ديـن و علم ديني مي پذيرد و مشغول توليد علم انساني اسلامي مي شود، کار او با محققي که مبناي آيت الله جـوادي را در ايـن زمينه پذيرفته ، چه تفاوتي ميکند؟ آيا ميتوان گفت : هر دو محقق فرض شده ، به تجربه ، عقل و آيات و روايات نـاظر بـه مسئلۀ رجوع مي کنند و آن اختلاف مبنا، تأثير خاصي در کار آنها ندارد؟ آيا ممکن اسـت گفتـه شـود، بـرخـلاف ديـدگاه آيت الله مصباح ، طبق ديدگاه آيت الله جوادي اساسا تلاش براي اسلامي سازي علوم ، تلاشي بي مورد و تحصـيل حاصـل است ؟ ؛ چرا که از نظر ايشان همه علوم اسلامي هستند، يا آنکه طبق هر يک از ايـن مبـاني ، روشـي خـاص و متفـاوت براي توليد علوم اسلامي پيش روي پژوهشگر قرار ميگيرد؟ اگر چنين است ، بايد ديـد ايـن تفـاوت در کجاسـت و ثمـرة اختلاف در آن مباني ، چگونه در عمل ظاهر مي شود.
با ايـن بيـان ، ممکـن اسـت اين مسئله به ذهن بيايد که به باور آيت الله مصباح ، آيا ميتوان از آن دسته از مطالب نقلي ، يا عقلـي کـه طبـق نظـر ايشان ديني نيستند، در علم ديني بهره برد يا آنکه در علم ديني ، (علم به معناي شاخه و رشته علمي )، صـرفا بايـد از گزاره هايي استفاده شود که خود مصداق علم ديني باشند؟ و در صورت اسـتفاده از ايـن گـزاره هـا در يـک علـم ، آيـا مي توان آن علم را، علم ديني خواند؟ در پاسخ به نظر مي رسد، علم ديني از نگاه آيت الله مصباح از گزاره هاي نقلي بي بهره نيست ، همـان طـور کـه در آن از گزاره هاي عقلي که طبق تعريف ايشان از دين ، ديني محسوب نمي شوند نيز مـيتـوان اسـتفاده کـرد.