چکیده:
از چندین دهه پیش تاکنون، در نتیجۀ خشونتهای ارتکابی علیه اقلیت قومی مسلمانان در کشور برمه، هزاران نفر از مسلمانانی که از خشونتهای جدی و گسترده جان سالم به در بردهاند، در سطح ایالت راخین در اردوگاهها آواره شده یا به کشورهای مجاور مانند بنگلادش متواری شدهاند و در آنجا در شرایط سخت و در نبود امکانات اولیه برای زندگی متعارف، سکونت دارند. به نظر میرسد با توجه به گستردگی جنایات، هدف از خشونتهای ارتکابی علیه مسلمانان مظلوم میانمار، پاکسازی قومی است. جنایاتی که هم از سوی گروههای مردمی افراطی صورت میگیرد و هم در موارد متعددی دولت مستقر میانمار، فراتر از حمایت جنایتکاران خود مباشر این خشونتهاست. این نوشتار در پی یافتن ماهیت اعمال خشونتآمیز علیه مسلمانان میانمار از منظر بینالمللی است تا در نهایت بتوان راهکاری در راستای حمایت از آنان براساسماهیت اعمال ارتکابی معین کرد.
Several decades ago, as a result of committing violence Against the ethnic minorityof Muslims in the myanmar, Thousands of them If they were not killed by seriousviolence, they have been displaced in the Rachin state or escaped to Bangladesh Andthey must live in difficult conditions. It seems that, given the wide range of crimes,the purpose of the perpetration of this violence and crimes is the Muslims genocide.In this article, the crimes committed by extremist groups of Buddhist people and thegovernment of Myanmar. The government’s performance in these cases goes beyondthe support of the criminals and violent people and, in many cases; government ofMyanmar is the guardian of the violence massacre. This article seeks to find out thenature of these violent acts by by studying carefully in international law rules andfinally find a solution for this tension based on the nature of the acts of committing it,to support Muslims of Myanmar and protecting their fundamental rights.
خلاصه ماشینی:
همچنین برخP ف جنایت ژنوساید، در جنایات علیه بشریت ، قصد مرتکب به نابودی کل یا بخشی از گروه موردنظر شرط نیست (گرهارد، ١٣٨٧: ٥٩)؛ بنابراین هریک از اعمال مشخص شده در بند ١ ماده ٧ اساسنامه را که در قالب حمله ای گسترده یا سازمان یافته علیه جمعیتی غیرنظامی و با علم به آن حمله ارتکاب مییابند، شامل میشود؛ در نتیجه میتوان گفت جنایات علیه بشریت در حقوق بین الملل عمومی به اعمال خشونت آمیز و قساوت باری گفته میشود که بر ضد افراد انسانی صورت میگیرند.
بند دوم ماده ٧ اساسنامه دیوان بین المللی کیفری ، ایذاء را که شامل محرومساختن عمدی ، مؤثر و جدی یک گروه یا جامعه از حقوق بنیادین خود است ، تنها به دلیل هویت متمایزی که به آن تعلق دارند و برخP ف حقوق بین الملل عمومی نسبت به آنها اعمال میشود، از مصادیق جنایت علیه بشریت از نوع آزار و اذیت قلمداد میکند.
آسیب شدید جسمی و روحی : به رغم آنکه این موضوعات در کنوانسیون نسل زدایی و اساسنامه دیوان کیفری بین المللی پیش بینی نشده اند، ولی براساس رویه قضایی در پرونده «روزیندانا»، هر نوع عملی که مستلزم تغییر در اندام های بدن و موجد اختP ل در حواس شخص باشد و اعمال و اقداماتی مانند تعذیب و رفتارهای خشونت آمیز غیرانسانی و تجاوز به عنف و به طورکلی هر اقدام منجر به اختP ل در وضعیت مستقر مجنی علیه و ایجاد رعب و وحشت شدید در وی، معیار آسیب ماهیت حقوقی جنایات ارتکابی بر مسلمانان فراموش شدة میانمار شدید روانی پنداشته است .