چکیده:
واژه چشمانداز امروزه دارای مصادیق گسترده و ژرفتری نسبت به گذشته است. در قرونوسطی این کلمه با ریشه آلمانی در معنای «منطقه» و «قلمرو» به کار میرفت. پس از قرن ۱۵ میلادی چشمانداز مبدل به یک ژانر تصویری شد؛ اما امروزه چشمانداز یک تعبیر علمی است که نهتنها به وصف یک نمود میپردازد، بلکه آزمونی ذهنی، زیباشناختی، هنری و وجودی است که پیوسته در حال دگرگونی است. بنابراین هر چشمانداز جغرافیایی خود میتواند بیانگر داستانی از تمدن، فرهنگ، اجتماع و ایدیولوژی گروههای انسانی باشد. در این نگاه است که امروزه چشماندازسازی و تاکید بر چشمانداز، عناصر پیدایی و تعامل هریک با کل مجموعه و تاکید بر نقش صانع مردمی در بازآفرینی آن جزو اصول لاینفک هر نظام برنامهریزی شهری محسوب میگردد. مطالعه حاضر نیز مبتنی بر همین اهمیت با بهرهگیری از فلسفه تفسیرگرایی و رویکرد کیفی و کاربست تکنیک تحلیل محتوای عمقی از طریق احصاء مضامین و مفاهیم و مقوله سازی به وسیله کدگذاری باز، مقولهبندی،کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، سعی در واکاوی عوامل موثر مدنیت انسانی بر چشمانداز جغرافیایی دارد. نتایج این وارسی که از نمونه هدفمند و اطلاعات محور از میان منابع چاپی در حیطه مدنیت انسانی و چشمانداز جغرافیایی استفاده شد. بیانگر اهمیت و نقش ۱۰ مقوله موثر مدنیت در شکلپذیری چشمانداز جغرافیایی است که ما را به تعریف چشمانداز جغرافیایی نشات گرفته از جهانبینی، اندیشه سیاسی، اندیشه فلسفی، آگاهی، توافق حوزه خصوصی و عمومی، ابعاد فرهنگی، تابآوری اجتماعی، حکمروایی، بستر اجتماعی ، ملاحظات اخلاقی رهنمون میسازد.
The word “landscape” today has broader and deeper meanings than in the past. In medieval times, it was used with German roots to mean "region" and "territory". After the 15th century, it became a visual genre; But today, it’s a scientific interpretation that not only describes a manifestation, but is a mental, aesthetic, artistic, and existential test that is constantly changing. Thus, each of its geographical landscapes can represent a story of civilization, culture, society, and the ideology of human groups. It is in this view that today, the landscaping and emphasis on the landscape, the elements of emergence and interaction of each with the whole set and the emphasis on the role of the people's craftsman in recreating it are among the inseparable principles of any urban planning system. The present study, based on the same importance, tries to analyze the effective factors of human civilization by using the philosophy of interpretivism and qualitative approach and applying the technique of in-depth content analysis by enumerating themes and concepts and categorization by open coding, categorization, central coding and selective coding. It has a geographical perspective. The results of this study, which used a purposeful and information-driven model from print sources in the field of human civilization and geographical landscape; highlights the importance and role of 10 influential categories of civilization in shaping the geographical landscape, which guides us to the geographical perspective of worldview, political thought, philosophical thought, consciousness, private and public agreement, cultural dimensions, social resilience, sovereignty, social context, and moral considerations.
خلاصه ماشینی:
چراکه اغلب منابع اوليه به چشم اندازهاي طبيعي پرداخته اند در اين زمينه در جستجوي فعاليت هاي ناش ٥به سال ١٩٦٧ در چشم انداز نشاني از انسان نمي بينيم ؛ در ديدگاه وي چشم انداز به بررسي طبيعت وحشي و ساخت وساز بيابان ها و زيست 1 - landscape 2- Wittfogel 3- Weber ٤ - رجوع شود به ويتفوگل ، کارل آوگوست ، ١٣٩٣، استبداد شرقي، ترجمه محسن ثلاثي، انتشارات ثالث 5 - Nash بوم هاي طبيعي پرداخته است ؛ اما امروزه طبق تعريف و ارزش گذاري جديد، طبيعت وحشي و حتي بيابان ها ساخته اي فرهنگي و محصول ذهن است که ايدئولوژي ها و تجربه آن را ميسازند.
هارتشون اگرچه به مطالعات تاريخي در جغرافيا اهميت مي داد، جغرافيا را علم تاريخ نمي دانست ، اين در حالي بود که ساور بخش بزرگي از سيطرة فکري خود را بر مبناي مطالعات تاريخي قرار مي داد: او سه زمينه را در جغرافيا داراي اهميت مي دانست : ١- تاريخ جغرافيا به عنوان وزنۀ سنگين در جغرافيا ٢- عدم جدايي جغرافياي آمريکا از ساير حوزه هاي جغرافيايي ٣- اهميت و جايگاه جغرافياي انساني؛ بنابراين منطق و دانش ساور بيش از جغرافيا مرتبط بود با انسان شناسي ، تاريخ شناسي ، گياه شناسي ، متخصصان کشاورزي و دانشمندان علوم طبيعي و جغرافيداناني که رويکرد تاريخي داشته اند و به سؤالات فرهنگ و چشم انداز پاسخ مي دادند (١٢,١٣ :٢٠٠٩,Mathewson).