چکیده:
شعر سلمان در حوزۀ شعر ارزشی و انقلابی قابل بررسی است. او گونه ای خاص از شعر مذهبی را با بن مایه های اجتماعی و انسانی ارائه دادهاست. درونمایه های اشعارش بیشتر مفاهیم دوران انقلاب، جنگ، حماسه، شهادت ،مقاومت، انفاق، مفاهیم دینی چون انتظار، عاشورا، ولادت و وفات معصومین و... را دربرمی گیرد. باوجود تأکید هراتی بر حضور معنا و اندیشه، تا حدی توجه وی به تصویرسازی، جاندارپنداری، واج آرایی نیز حائز اهمیت است و باید گفت تصویر در خدمت مضمون و اندیشة شاعرانه اوست. در اشعار بلندش اصل ساختمان شعر و ارتباط موضوعی به وضوع دیده میشود.تنوع ساختار اشعار سلمان معلول خلاقیت های شاعرانه اوست .با این وصف گاهی به غیر شاعرانه هایی برمی خوریم که حاصل ستیز شاعر با دست آوردهای مدرنیته ای می باشد که اصالت و اعتقادات انسان را مورد هجوم قرار داده است. اعتراض او به بی عدالتی و عدم تعادل است. شعر سلمان، سرشار از عشق، ایمان، خلوص، دین باوری، دفاع از ایران اسلامی است که ارزش های بیبدیل هویت انسانی را نشان می دهد.
مسئله این است که حساسیتهای شاعر به کدامیک از انگیزههای بیرونی اوج میگیرد. زیرا در شعر که پروردهترین نوع کلام است عناصر تصویر، ناسنجیده و تصادفی در کنار یکدیگر نمی نشیند. برجسته سازی و تبین تمامی عناصر، یعنی منطق تصویری شعر، روابط هنری و معناشناسی، در فهم شعر خواننده را یاری می دهد. پس مطالب پیشرو به بررسی این قواعد پرداخته است.
Salman poetry and revolutionary value in the field of poetry can be investigated. He is a special kind of religious poetry with the theme of human society is presented. Byshtrmfahym themes of his poems during the Revolution, War epic, testimony, strength, charity, religious concepts, as expected, Ashura, birth and death of the innocent and covers Despite the emphasis Harati presence of meaning and thought, He was due partly to the illustration, Jandarpndary, is also important phonotactics. And it must be said Tsvyrdrkhdmt his poetic themes and ideas. In Lyrics Blndsh the structure of the poetry and relevance can be seen clearly. His poetic lyrics structural variation Salman disabled creations. Yet sometimes Originality and beliefs that humans have invaded Ast.we eat. With Ghyrsharanh of the achievements of modernity is the result of anti-poet. His protest against injustice and lack of balance. Salman poetry, love, faith, purity, religion, belief, defending the Islamic Iran that shows the value of unmatched human identity. The issue is sensitive poet soars in which extrinsic motivations. Because in most developed type of poetry that is a word picture elements, inappropriate and not sit together random. Vtbyn highlighting all the elements, the visual logic of poetry, The meaning of artistic relations, will help the reader in understanding poetry. After coming to check the content of these rules has been discussed.
خلاصه ماشینی:
»(سلمان ،١٣٨٨:٢٠٥) نگاه هراتيبه دنيايامروز،نگاهياست آميخته به نکوهش مدرنيته وتمدن غرب ،در تقابل باسرسپردگيشاعربه باورهايديني،به همين خاطردرتبليغ وبيان تفکرات محوري واساسيخويش ،چنان متمرکزمي شودکه جوهره واصل شعريت رابه فراموشيميسپارد / 142 بررسياشعارسلمان هراتيدرپردازش معناوتصوير واين گونه ميسرايد: «وقتييک جرعه آب صلواتي/عطش راميخشکاند/ديگربه من چه که کوکا،خوشمزه تر ازپپسياست ...
»(زرين کوب ،١٣٥٦:١١٤)چنان که سلمان درخيال خويش ،تاريکيشب راتابيکران به تصويرميکشد:«چراغيميافروزم ،/پيراهن شب ،آتش ميگيرد/اما/شب ،پهن شده است /باادامۀگيسوانيتاغيب /مثل يک بهت » (سلمان ،١٣٨٨:١٩٨) سلمان ازاين عناصرناهمگون ،تصويرياستعاريآفريده است ودرواقعيت هادخل و تصرف کرده ،تابه سويجهان مطلوب حرکت کند.
خلق رابطه علت ومعلوليدرتصويروتخيل درقطعه زيرتأکيديبرتعمدواهداف شاعرداردوسلمان علت خرسنديخودرااززندگيباتخيليدرارتباط ملزوم هايخيال ، به تصويرميکشد(مه بايدخاکستريباشدنه روشن زيراخاطرات کودکيدرهاله ايبين روشن وتيره قراردارد)وميگويد:«قدم زنان درساحل خاکستري مه /دنبال سادگي پسرکيميگردم /که کودکيمن بود/ويک روزازتشنج تنگدستي/به اين جاآمـده بود/و / 150 بررسياشعارسلمان هراتيدرپردازش معناوتصوير نگاهش رابابال هاييک لک لک /درژرف بيرنگ مه گم کرد/ازآن پس /من به تماشـاي دوردست هاخرسندم »(همان :٢٠٢) القاي تصوير با شيوه تقابل هاي دوگانه درشعر(برقله هايسبز)شاعرازتقابل هاي دوگانه (Binaryopposition)ونماديني چون مرداب درتوقفيجانگاه وبازدارنده بارودخانه ايجاريدرتمنايعشق آميختن با دريا،آفتاب وچراغ هايسرخ باخفاش ،بهره ميگيردکه بازگوکننده آرمان هاواهداف او است .
چراغ هايسرخ /مجال راازخفاش ربودند»(سلمان ،١٣٦٤:٢٥-٢٧) علاوه برتقابل ظاهريبين کلمات شاعرگاهيتأکيدويژه ايبرتضادمضامين وعملکرد انديشه ورفتاردوقشرازجامعه يعنيمبارزان دربرابرفرصت طلبان بيدردداردوميگويد: «وقتيجنوب را/بمباران کردند/تودرويلايشماليات /برايحل کدام جدول بغرنج /از پنجره به دريا/نگاه ميکردي»(همان :٥٣) يادرسروده ايديگر،بين واژه هادرعين تعامل (مراعات نظير:لب ولبخند،سينه واندوه )، باتقابل ،توجه مخاطب رابه فضايمسموم جامعه وشکافيکه بين دين باوران وخودفروختگان است جلب ميکندودرستايش شهيدان ميگويد:«مثل لبخندلب راميآکند/مثل اندوه در سينه هابود/مثل فرداست درقلب ماهست /آن که ديروزدرپيش مابود...
دراين ابيات ،ميان انديشه سلمان واحساسش ،نوعييگانگيايجادشده است که موجب يک وحدت دستوريمناسب درزبان است .