چکیده:
بیهقی در تاریخش به نکته های ارزشمندی در رابطه با رفتار و کردار اشخاص و علل وقوع حوادث اشاره کرده است. مخاطب به سبب توصیفات جزئی و متوالی، مسحور سخن او می شود و تاریخ را به بهانه شکل داستانی آن می خواند و می پذیرد. این تاریخ مانند تواریخ دیگر تابع ساخت کلیشه ای نیست و بیهقی با برجای گذاشتن برخی نشانگان زبانی، تناقضی در ذهن مخاطب ایجاد کرده و او را به تفکر برای تحلیل و بازیابی نکات و گره های کور تاریخ، فرامی خواند. زبان که پیکرهای از بازی ها و کارکردهای زبانی است، وسیله ای برای دریافت این تناقضات است، اما فهم یک بازی زبانی مستلزمِ شرکت در آن شکلی از زندگی است که بازیِ زبانیِ موردِ نظر در بسترِ آن واقع م یشود. این مقاله بر آن است با توجه به شکل روایی و رمان گونگی تاریخ بیهقی، توجه مخاطب را به تلاش بیهقی برای کنار هم چیدن تمام گفتمان ها و دیالوگ ها، و تبیین زوایای آن جلب نماید و در مراتب بعد به تحلیل فراتابی ها و بازی های زبانی این گفتمان و اشخاص آن تاکید ورزد. با بررسی آواهای برخاسته از متن، مخاطب به شاکلۀ ذهنی گوینده نزدیکتر می شود و معنای حقیقی حاصل می شود. بنابراین باید با بهره گیری از اطلاعات و نشانه های زبانی برای پر کردن جاهای خالی متن، گام برداشت و با تحلیل لایه های نهانی متن، از «گفتگو» به «زیرگفتگو» رسیده و معانی متن را فعال کرد. ضمن اینکه توجه به عناصر فعال در زمینۀ متن، سبک نوشتاری و پیشفرض ها و دلالت های ضمنی و داستان های موازی، ما را با بازی های زبانی و کاربرد موقعیت های درون و برون زبانی به جای یکدیگر برای اغوا و ایجاد توهم، آشنا میکند.
Beyhaghi in his history refers to valuable points about the behavior and actions of individuals and the causes of the incidents. The audience is enchanted by his detailed and sequential descriptions and reads and accepts history on the pretext of its fictional form. This history, like other histories, does not function as a stereotype, and Beyhaghi always tries to create a contradiction in the mind of the reader by using some linguistic signs and causes him to think about the analysis and retrieval of the blind points of history. Language, which is a body of games and linguistic functions, is a means to perceive these contradictions. However, the understanding of a language game requires participation in that as a form of life that the linguistic game in question lies in its context. This article tries to draw the reader attention to Beyhaghi’s efforts to bring the dialogues and discourses together and to explain all its angles and then analyze transcendence and language games of these discourses and emphasize the characters. The tricks and language games of this discourse and its people emphasize. By examining the voices of the texts, the reader becomes closer to the speaker’s mental circle and the true meaning is obtained. Therefore, it is necessary to step through the use of information and linguistic indications to fill the void text spaces and by analyzing the hidden layers of the text, reach from the “conversation” to the “sub-text” and activate the text meanings. At the same time, paying attention to the active elements in the context of the text, the style of writing and the implications and parallel stories, we get familiarize with using language games and the use of internal and external situations for each other for seduction and illusion.
خلاصه ماشینی:
اين تاريخ مانند تواريخ ديگر تابع ساخت کليشه اي نيست و بيهقي با برجاي گذاشتن برخي نشانگان زباني، تناقضي در ذهن مخاطب ايجاد کرده و او را به تفکر براي تحليل و بازيابي نکات و گره هاي کور تاريخ ، فراميخواند.
اين مقاله بر آن است با توجه به شکل روايي و رمان گونگيتاريخ بيهقي، توجه مخاطب را به تلاش بيهقي براي کنار هم چيدن تمام گفتمان ها و ديالوگ ها، و تبيين زواياي آن جلب نمايد و در مراتب بعد به تحليل فراتابيها و بازيهاي زباني اين گفتمان و اشخاص آن تاکيد ورزد.
دقت در نشانگان زباني تاريخ بيهقي از بينش عميق و تلاش او در صداقت و درستي بيان تاريخ حکايت دارد و گاه مخاطب را به تفکر و تحليل سخنان و جملات گفتمان تاريخ او، براي بازيابي نکات و گشايش گره هاي کور تاريخي، فراميخواند.
/16 روش تحقيق اين مقاله با استفاده از روش توصيفي – تحليلي، درصدد تحليل گفتمان تاريخ بيهقي و تبيين بازيهاي زباني شخصيت هاي تاريخي است .
سطح دوم ، گفتگو و جملات اشخاص حاضر در ماجرا و ناقدان اين موضوع است که تناقضي را در ذهن خواننده ، براي قبول يا رد سطح اول گفتمان ، ايجاد ميکند و سطح سوم گفتمان نشانگان زباني خود بيهقي و ردپاي زباني و قضاوت هاي اوست .
ک: بيمن ، ١٣٩٣: ٣٠٠ – ٢٩٨) اين بحث را ميتوان در حوزة ادبيات درباري بازجست اما اين مقاله بر آن است با بينشي تحليلي، ويژگي زبان درباري عصر بيهقي را در چهارچوبي مشخص بکاود و با يافتن نشانگان زباني پاسخي درخور براي حل گره تاريخي و فهم حقيقت ماجرا به دست دهد.