چکیده:
طی چند دهه اخیر، موضوعات تحول، نوآوری و کارآفرینی توجه زیادی را در بخش دولتی به خود جلب کرده است. با اینکه اصطلاح کارآفرینی عمدتاً در ارتباط با بخش خصوصی بکار رفته است، اما اکنون در ادبیات مدیریت بخش دولتی به وفور دیده میشود و مباحث زیادی در خصوص وجود، ماهیت و کاربرد کارآفرینی در بخش دولتی شکل گرفته است، بطوریکه به عنوان راهکاری برای مرتفع ساختن مشکلات مزمن خدمات اداری و دولتی مطرح شده است. مطالعه حاضر کاربرد کارآفرینی را در سازمانهای بخش دولتی ایران مورد بررسی قرار میدهد. بدین منظور وضعیت کارآفرینی در ادارات مرکزی سازمانهای خدماتی دولتی ایران مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، بر اساس مدل مکنزی و مدل ریچارد دفت، عوامل مختلف درونسازمانی و برون سازمانی تعیین شد و نقش و تاثیر آنها در وضعیت کارآفرینی سازمانهای مورد مطالعه، بررسی شد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد سازمانهای مورد مطالعه از وضعیت کارآفرینانه مطلوبی برخوردار نیستند و به منظور استقرار کارآفرینی در سازمانهای دولتی ایران بایستی عوامل درونسازمانی و برونسازمانی از رفتارها و فعالیتهای کارآفرینانه حمایت کرده و بسترهای لازم را فراهم آورند. این پژوهش با شناسایی نارساییهای موجود در این زمینه و ارائه پیشنهادهایی برای پرورش و توسعه کارآفرینی سازمانی، تا حدی مسیر حرکت به سمت استقرار کارآفرینی دولتی را روشن میکند. در این رابطه و براساس نتایج پژوهش حاضر، چارچوبی در زمینه نحوه تاثیرگذاری عوامل درونسازمانی و برونسازمانی بر کارآفرینی سازمانی ارائه میشود.
In recent decades, the subjects of transformation, innovation, and entrepreneurship have attracted considerable attention in managing public sector organizations. While the term "entrepreneurship" originally has been applied in private sector debates, it can be seen in public administration literature as well. We study the condition of entrepreneurship in several Iranian public organizations using McKeinsy and Daft internal and external factors as a conceptual framework. Findings show that these organizations do not have a desirable entrepreneurial posture and for developing this posture, internal and external organizational factors should provide the necessary conditions and support entrepreneurial behavior and activities in public organizations. Based on the findings, a framework is provided to help public sector organizations in developing and establishing organizational entrepreneurship.
خلاصه ماشینی:
اصطلاح کارآفريني غالباً در ارتباط با بخش خصوصي و تجاري بکار رفته اسـت امـا امروزه در مباحث مديريت بخش دولتي نيز وارد شده کـه عمـدتاً ناشـي از اهميـت نقـش 32 دولت در جوامع و تلاش براي ايجاد تحول در سازمانهاي دولتـي و بهبـود عملکـرد آنهـا بوده است (٢٠٠٧ ,Moustakis &Zampetakis ).
بــدين منظــور، بــر اســاس الگوهــاي مهــم ارائــه شــده توســط نظريــه پــردازان ، عوامــل درون سازماني و برون سازماني مختلف و مرتبط مشخص شده و در نهايت با توجـه بـه شرايط خاص بخش دولتي ايران ، چارچوبي ارائه مي شود کـه ويژگـي هـاي لازم را بـراي اين عوامل به منظور ترغيـب کـارآفريني سـازماني مـشخص مـي سـازد.
Shockley et al)، کوچک سازي در فعاليتها و نيروي کار (١٩٩٣ ,Gore)، تغيير تمرکز تلاشهاي کارکنان بـه سـمت اهـداف آگاهانـه (١٩٩٢ ,Gaebler &Osborne )، خـصوصي سـازي (٢٠٠٠ ,Hansen &Zahra )، بکارگيري دارايي هاي دولت به روشهايي کاراتر و موثرتر بـراي ايجـاد جريانهـاي جديـد درآمد (١٩٩٢ ,Goerle &Bellone )، مشتري محوري قوي تحت تاثير شرايط نيروهـاي رقابتي بازار (٢٠٠٠ ,Cushman &Cullen )، و اتخاذ يـک نقـش کارآفرينانـه از طريـق ريـسک پـذيري و خلاقيـت (١٩٨٠ ,Lewis).
پي نوشت ها: 1- Public Entrepreneurship 20- Jennings 2- Wagner 21- Scholhommer 3- Ostrom 22- Miles & Snow 4- Drucker 23- Pinchot 5- Linden 24- MacMillan 6- Bellone & Goerle 25- Laursen 7- Osborne & Gaebler 26- Laursen & Foss 8- Caruana 27- Hill & Hlavacek 9- Sadler 28- Souder 10- Leadbeater & Goss 29- Balkin 11- Roberts 30- Stoner 12- Morris & Jones 31- Zahra & O`Neil 13- McKeinsy 7S Model 32- Richard L.