چکیده:
انتساب تردید داشتن و مردد بودن خداوند نسبت به برخی از امور منجر به شکل گیری مسأله حدیثی-کلامی چگونگی آن به خداوند شده است. در برخی از احادیث صراحتا خداوند در انجام دادن اموری مانند میراندن مومن دچار تردید می گردد. مسأله این است که مردد بودن از صفات موجودات مادی و حادث است نه خداوند که مجرد از ماده و احکام آن است. از دیدگاه محقق یزدی انتساب تردید به خداوند در این گونه احادیث حقیقی نیست و مجازی می باشد. هم چنین با قطع نظر از انتساب مجازی چنین صفتی، مردد بودن خداوند صفت فعلی می باشد نه از صفات ذاتی. بنابراین مردد بودن در مقام فعل الهی است نه ذات او. به دلیل عدم انتساب حقیقی و ذاتی خداوند به صفت تردید، اشکال اتصاف تردید به خداوند لازم نمی آید. با نظر به این نکات، در حقیقت مومن هنگام مرگ دچار تردید می گردد که چنین تردید مومنانه ای مجازا به خداوند نسبت داده می شود.
خلاصه ماشینی:
» (يزدي، ۱۳۸۷، ۲: ۱۴۳-۱۴۲) بنابراين در نظر محقق يزدي نه تنها اتصاف خداوند به صفت ترديد با براهين عقلي سازگار نيست ، بلکه با منقولات شرعي و احاديث روايت شده نيز در تناقض است ؛ براي نمونه به يک مورد از اين احاديث اشاره ميشود: «...
١. مجازي بودن اتصاف به صفت ترديد ّ نخستين راه حلي که محقق يزدي در پاسخ دهي به اين اشکال ارائه مينمايد، اين است که چنين اشکالي در جهت نسبت دادن ترديد به خداوند در صورتي بروز مينمايد که اين گونه احاديث به معناي حقيقي آن ها حمل گردد، ولي مي توان مدعي بود که اين گونه احاديث از مجازات عرفي است و مقصود از آن ها، بيان عظمت شأن مؤمن در نزد خداوند است تا اين که انسان ها بر جلالت و بزرگي شأن مؤمنان نزد خداوند مطلع گردند.
صفت فعل بودن ترديد از نظر محقق يزدي ترديد صفت ذاتي خداوند نيست تا اين که اشکال هاي پيش گفته وارد گردد، بلکه از صفات فعلي خداوند است ؛ زيرا مخلوق و معلول حادث بوده و محل اثبات يا سلب ميان امور مختلف است .
بنابراين به دليل اين که خود انسان فاعل مرگ نيست ، مردد گشتن او در اين زمينه بيمعني است ؛ زيرا فردي در مورد انجام يا عدم انجام فعلي دچار ترديد ميگردد که نسبت فاعليت به آن فعل داشته باشد.