چکیده:
نارضایتی از زندگی زناشویی، کاهش صمیمیت و فاصلهگیری عاطفی زوجین به طلاق عاطفی منجر میشود. این مسئله یکی از آسیبهای خانوادگی جامعة حاضر است که خانوادهها به گونهای مختلف با آن درگیر بوده و درک و تفسیر متفاوتی از آن دارند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی و راهبردهای مواجه با آن به روش نظریة مبنایی در میان زنان شهرستان تنکابن انجام شده است. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند 21 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مراجعهکننده به مراکز مشاورة شهرستان تنکابن انتخاب و با استفاده از مصاحبة عمیق اطلاعات لازم گردآوری شد. دادهها طی سه مرحله کدگذاری و تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد مقولاتی همچون بیتوجهی مردان به زنان، بیمسئولیتی، خشونت، مشکلات ارتباطی و جنسی، عدم حضور مؤثر در منزل و نداشتن برنامة مناسب اوقات فراغت موجب بروز طلاق عاطفی شده و عواملی همچون شرایط خانوادگی و دخالتهای خانوادهها و پایگاه اقتصادیـ اجتماعی فرد، شغل، درآمد، مدت زمان ازدواج و سن زوجین موقع ازدواج باعث تشدید عوامل علّی مؤثر بر طلاق عاطفی میشود. لذا راهبرد رهایی از این وضعیت در دو سطح فردی و اجتماعی مطرح شده است.
Dissatisfaction with married life, reduced intimacy and emotional distance between couples leads to emotional divorce. Therefore, the purpose of this study is to analyze the factors affecting emotional divorce and strategies to deal with it using the basic theory method among women in Tonekabon. Using purposive sampling method, 21 women involved in emotional divorce referred to counseling centers in Tonekabon were selected and the necessary information was collected using in-depth interviews. The data is encoded and analyzed in 3 steps. The results show that categories such as men's neglect of women, irresponsibility, violence, communication and sexual problems, lack of effective presence at home and lack of proper leisure programs cause emotional divorce and factors such as family conditions and family and base interventions. Socioeconomic status of the individual, occupation, income, duration of marriage, and age of the couple at the time of marriage exacerbate the causal factors affecting emotional divorce. Therefore, the strategy to get rid of this situation has been proposed at both individual and social levels
خلاصه ماشینی:
نتـايج نشـان مـي دهـد مقولاتي همچون بي توجهي مردان به زنان ، بي مسئوليتي ، خشونت ، مشکلات ارتباطي و جنسي ، عدم حضور مؤثر در منزل و نداشتن برنامة مناسب اوقات فراغت موجب بروز طلاق عاطفي شده و عواملي همچون شرايط خـانوادگي و دخالت هاي خانواده ها و پايگاه اقتصاديـ اجتماعي فرد، شغل ، درآمد، مدت زمان ازدواج و سن زوجين موقع ازدواج باعث تشديد عوامل علي مؤثر بر طلاق عاطفي مي شود.
پژوهشگران علت هاي مختلفي را براي طلاق و طلاق عاطفي بيان داشته اند که از جمله مي توان به اختلافات شديد اعتقادي ، تفاوت هاي شخصيتي ، فرهنگي ، جنسيتي ، خـانوادگي ، تربيت متفاوت ، خصوصيات شخصيتي ناسازگار و پافشاري دو طرف در بـه کرسـي نشـاندن عقيده يا رأي خود، سن کم به هنگام ازدواج [٣٣، ص١٢٥]، اشتغال بيش از حد، مشکلات اقتصادي و مالي ، اختلاف در زمينة مسائل زناشويي و جنسي ، داشتن سرگرمي هاي متفاوت ، نداشتن توافق بر سر نحوة گـذران اوقـات فراغـت و برخـي ويژگـي هـاي شخصـيتي ماننـد خودخواهي ، زياده خواهي ، غرور و لجبازي ، تنوع طلبي ، عزت نفـس پـايين ، خيانـت ، فقـدان عشق و مشکلات عاطفي ، مشکل با خانوادة همسر، بي اعتمادي ، نـاپختگي ، فقـدان ارتبـاط ، بي توجهي مرد، مشکلات ارتباطي ، انتخـاب نادرسـت همسـر، همـدلي و همراهـي نکـردن ، رفتارهاي خشونت آميز، نداشتن احساس مسئوليت ، نداشـتن تعـادل روحـي مـرد، دخالـت خانواده ها، شيوة تربيتي نادرست ، زندگي با خانوادة همسـر، اعتيـاد مـرد، زنـدگي در شـهر ديگر [٣١، ص٥٦] بيان داشت .