چکیده:
مناجاتنامۀ خواجه عبدالله انصاری یکی از متون مهم عرفانی است که خواجه در آن با زبانی لطیف و نثری آهنگین، با آفریدگار گفتوگو میکند. این گفتوگوها سرشار از تجارب دینی و عرفانی است. پارهگفتارهایی از مناجاتنامه به شطح صوفیانه نزدیک میشود؛ این پارهگفتارها از سطح آموزهها و باورهای عام یک مسلمان معتقد فراتر میرود و نوعی متفاوت از ارتباط انسان و خدا را با مخاطبانش به اشتراک میگذارد. این امر که تاحدّ بسیاری محصول ارادت خواجه عبدالله به خرقانی است، بیانکنندۀ جاذبۀ گفتمان عرفانی در کنار حوزههای گفتمانی فقهی و کلامی است. نویسندگان این پژوهش میکوشند برای پاسخ به چگونگی تولید این پارهگفتارها، گزارههای مناجاتنامه را ازنظر ارتباط با خداوند، در سه حوزۀ گفتمانیِ خائفانه، عاشقانه و رندانه دستهبندی کنند؛ سپس با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی، چرایی و ساختار آنها را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین توضیح میدهند. نتایج این بررسی نشان میدهد ازنظر گفتمانشناسانه، ارتباط انسان و خدا در مناجاتنامۀ خواجه عبدالله گسترهای از خوف و زهد تا عشق و رندی را در بر میگیرد. این امر بیانکنندۀ وجوه گفتمانی متفاوت و رژیمهای حقیقتی است که این گفتوگوها به آن مربوط است.
Monajatname of Khajeh Abdullah Ansari is one of the most important mystical texts in which Khajeh speaks to the Creator using a delicate language and melodic prose. The conversations are replete with religious and mystical experiences. Tending to share with the interlocutors a different type of Human-God relationship, the utterances that are close to the mystical level extend beyond the common beliefs and general doctrines of a Muslim. This shows Khaje's devotion to Kharghani. It also indicates the attraction of mystical discourse alongside the jurisprudential and theological discourses. The authors of the present study try to categorize the utterances and their relationship with God into three discourse fields: romantic, treacherous, and shrewd. The method of the study is critical discourse analysis by which the structures of the utterances are evaluated and explained in three different levels: description, interpretation, and illustration. The results of this study show that, from a discourse point of view, the relationship between humans and God in Monajatname encompasses a vast scope of fear and asceticism, love, and shrewdness supporting various discourse aspects and truth regimes to which these conversations belong.
خلاصه ماشینی:
نويسندگان اين پژوهش ميکوشند براي پاسخ به چگونگي توليد اين پاره گفتارها، گزاره هاي مناجات نامه را ازنظر ارتباط با خداوند، در سه حوزٔە گفتماني خائفانه ، عاشقانه و رندانه دسته بندي کنند؛ سپس با استفاده از روش تحليل گفتمان انتقادي، چرايي و ساختار آنها را در سه سطح توصيف ، تفسير و تبيين توضيح ميدهند.
در اين مقاله نشان داده مي شود که در بخشي از مناجات نامه ، رويکرد خواجه به مناسبات بين خدا و بنده فراتر از چارچوب هاي تعيين شده براي يک مسلمان عادي است ؛ زيرا او با کاربرد فعل امر و قيدهاي پرسش در گزاره هاي زباني متن ، شکل متفاوتي از ارتباط انسان و خدا ارائه مي کند؛ اين شکل متفاوت با شاکلۀ ايدئولوژيک و مباني قدرتي که نويسنده در متن آن قرار دارد، در تضاد است ؛ بنابراين ، پرسش اساسي اين پژوهش آن است که چگونه خواجه عبدالله در فرازهايي از مناجات هاي خود به عنوان عارف مسلمان ، از سطح تسليم محض عبور مي کند و با پرسشگري در گزاره هاي ديني، رويکرد تازه اي از رابطۀ انسان با خدا را به نمايش مي گذارد.
٤ـ٣ ارتباط رندانه گفتمان نوع سوم که آن را رندانه ناميده ايم ، موجد گزاره هايي در مناجاتنامه است که در آنها گوينده در رويکردي «واسوختي» از معشوق عارفان و واصلان ، گله و شکايت مي کند؛ نگاه او در اين بخش «از ايمان تا حوالي شک در نوسان قرار ميگيرد» (نظري، ١٣٧٩: ١٠) و صوفي در شمايل انسان ارتقايافته اي پديدار مي شود که با طرح پرسش در گزاره هاي متن ، ارادٔە مطلق الهي را ـ که از نظر اشاعره مالک غيرمملوک است ـ به چالش مي کشاند: «الهي، تو ما را جاهل خواندي، از جاهل جز خطا چه آيد؟ تو ما را ضعيف خواندي، از ضعيف جز خبط چه آيد؟»؛ «الهي، گاه ميگويي فرود آي، گاه ميگويي بگريز، گاه فرمايي بيا، گاه گويي بپرهيز.