چکیده:
تفکیکک میان قاعدهمحوری و عملمحوری یکی از دوگانههای مهم در میان طرفداران
فایده گرایی است. ابتدا قدری در خصوص ماهیت این نزاع و اینکه نقطهی دقیق اختلافی
چیست سخن میگوییم. سپس به تاریخچهی این نام گذاری نگاهی میاندازیم. در
مرحلهی سوم و اصلی, به نقدهایی مینگریم که بهطورخاص به فایده گرایی عملمحور
وارد کردهاند. پرخی از این نقدها از سوی مخالفان فایده گرایی و برخی دیگر از سوی
موافقان فایده گرایی است که تقریر عملمحورانه را ضعیف میدانند. این نقدها را در سه
قسمت دستهبندی میکنیم» توضیح میدهیم و صحت وسقمشان را برمیرسیم.
ناعملیبودن» زیانباری و داشتن لوازم غیراخلاقی نام کلی سه نقدی است که بر
عملمحوری وارد کردهاند.
The distinction between Rule and Act Utilitarianism is one of the most important dichotomies among Utilitarian philosophers. First, we will briefly discuss the nature of this controversy and the precise point of the divergence. Then, we will take a look at the history of this terminology. In the third and main stage, the critiques particularly levelled at Act Utilitarianism will be probed. It will be indicated that part of these criticisms come from the opponents of utilitarianism while others are presented by its advocates who find the Act reading inefficient. We will categorize these reviews into three groups and examine their authenticity. Impracticality, harmfulness, and immoral effects are the titles of those critiques leveled at Act Utilitarianism. Is this version of utilitarianism capable of answering problems which opponents have made or is it necessary to give up of this type of utilitarianism and throw a new plan?
خلاصه ماشینی:
يک پرسـش اسـاسـي در مورد اخلاق فايده گرايانه اين است که اين نظام اخلاقي چه راهکاري براي اجراي اصـــل بنيادين فايده در حوزه ي عمل دارد؟ به عبارت ديگر، به چه شـيوه اي بايد فرمول نظري فايده گرايي را بر اعمال انسـاني اعمال کرد؟ آيا فارغ از اصـل بنيادين فايده ، قوانين يا قواعد ديگري هم وجود دارد که فاعل اخلاقي در هنگام عمل ، به آن هـا مراجعه کند يا آنکه تنها قاعده ي معتبر همان بيشـــترين ميزان فايده براي بيشـــترين افراد اســت و در هر عمل جزئي و خاصــي، فاعل با محاســبه ي ميزان فايده ، درســتي و نادرسـتي را درمييابد؟ در خصـوص اين پرسـش ، فايده گرايان به دو دسته ي کلي تقسيم شـــده انـد کـه البتـه در هر دســـته نيز تفاوت نظرهايي وجود دارد.
مطابق توضـيح او، در عمل محوري کار فاعل وقتي درســـت اســـت که بهترين نتيجه را در ميان کارهاي ممکن به دســـت آورد و در قاعده محوري کار فاعل وقتي درسـت اسـت که مطابق قواعد مقرر اخلاقي باشد؛ هرچند خود اين قواعد بر اســاس اصــل فايده و به ســبب نتايج ثمربخشــشــان انتخاب شــده اند (٢٨٠.
به طور ساده ميتوان عمل محوري را اين طور تعريف کرد: «عمل درسـت است ، اگر و تنها اگر نتايج آن دست کم به اندازه ي سرجمع رفاه ١ هر عمل ديگري باشد که فاعل اخلاقي ميتوانست آن را انجام دهد» ( ,٢٠١٤ ,Eggleston ١٢٥.