چکیده:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش و جایگاه پدر و مادرها در تربیت اجتماعی فرزندان است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و بهصورت کتابخانهای انجام گرفته و به بررسی مفهوم، اهمیت و اهداف تربیت اجتماعی، نقش اختصاصی پدر و مادر در تربیت اجتماعی فرزند پرداخته است و در پایان اصول، روشها و مهارتهای تربیت اجتماعی در دوران کودکی و نوجوانی را مورد مطالعه قرار داده و به این نتایج دست یافته است. روند اجتماعی شدن در دوران کودکی سریعتر اتّفاق میافتد، چون کودک از زمانی که متولد میشود، درحال یادگیری است. از این رو، والدین در تربیت اجتماعی فرزندان نقش حیاتی دارند. تربیت فرزند باید بهگونهای باشد که بتواند در اجتماع با سختیها و ناملایمات، کنار آمده و متکی به دیگران نباشد. همچنین تربیت صحیح، نیاز به رعایت اصول، روشها و مهارتهای خاصی دارد که هر پدر و مادری باید به آنها توجه داشته باشد. مهمترین اصول، عبارتند از: اصل تکریم شخصیت، اصل وفای به عهد، اصل مسئولیت دادن، اصل عزّت نفس و اصل تقویت نظم و انضباط. مهمترین روشها نیز عبارتند از: الگوپذیری، تشویق و تنبیه، مشارکت در امور خانواده، توجه به تفاوتهای فردی، فراگیری آداب اجتماعی، مشورت کردن، پرهیز از مقایسه کردن، هدایت شغلی و نماز جماعت. مهمترین مهارتهای تربیت اجتماعی کودک و نوجوان نیز عبارتند از: توجه کردن، دوستیابی، رابطه با اطرافیان، حل مساله و تصمیمگیری، مهارت «نه گفتن»، غنیسازی اوقات فراغت و آمادگی برای تشکیل خانواده.
خلاصه ماشینی:
در مقاله حاضر سعی شده به موارد زیر پرداخته شود: تربیت اجتماعی به چه معناست؟ اهداف و اهمیت تربیت اجتماعی چیست؟ نقش اختصاصی پدر و مادر در این راستا چیست؟ والدین باید از چه اصول، روشها و مهارتهایی برای تربیت اجتماعی فرزندان بهره گیرند؟ بیان مسأله خانواده اجتماع کوچکی است که کودک عضو آتی آن است و پس از تولد وارد سیستم حاکم بر خانواده شده و از این دریچه با قواعد و مقرّرات رفتاری زندگی و تعاملات اجتماعی آن آشنا میگردد.
امّا در خانوادهای که کودک از حقوق مساوی و وظایف معینی برخوردار و در احساسات و نگرانیهای سایر اعضای خانواده سهیم باشد، شرایط مناسب برای برخورداری وی از یک شخصیت ایدهآل اجتماعی فراهم شده است که در سایه آن میتواند در زندگی آینده خود نیز به فرد فعّال و مثبتی تبدیل شود (بیدی و رنجبرزاده، ۱۳۹۲، ص۳۳).
در میان همه موجودات، تنها انسان آمادگی لازم برای تربیتپذیری را دارد و این مسأله زمانی میسّر است که آدمی در دایره آموزشها و تعالیم مربوط قرارگیرد و عوامل تربیتی در جهت هدایت و راهنمایی او به درستی انجام وظیفه کنند و نکته مهم اینکه هدف تعلیم و تربیت، پرورش شخصیتی است که بتواند بر خود تسلّط پیدا کند؛ یعنی تمایلات و عواطف خود را زیر نظر قرار دهد و طبق معیارهای منطقی و عقلی عمل نماید و تسلط بر خود و اراده خود داشته باشد (سلیقه، ۱۳۹۶، ص۵).