چکیده:
هویت های قومی، زبانی، دینی و محلی در حیات اجتماعی جامعه ایرانی قرنهاست که در کنار
یکدیگر زیست می کنند و توجه به مطالبات و نیازهای آنان در قاب نمادین رسانه ای موجب تحکیم
و تقویت همبستگی ملی می شود. افراد جامعه همواره به دنبال تعلق و پیوند به گروه هویتی به نام
ملت هستند، آنها می خواهند بخشی از ملت خودشان باشند و بدان وسیله شناسایی شوند. این
مولفه، عاملی مهم برای ملت سازی به شمار می رود. هر ملتی بتواند مفصل بندی هویتی خود را
محکم و استوار سازد در فراز و فرودهای سیاسی و امنیتی کمترین آسیب و صدمه را خواهد دید و
ملی است. اقوام مختلف ایرانی » حس تعلق و پیوند « آنچه به این مفصل بندی قوام می بخشد همان
در طول تاریخ پر فراز و فرود خود همواره این تعلق و پیوند به ایران را حس و دریافت کرده اند.
امروزه گسترش ارتباطات و فناوری های مجازی از یک سو، به روند جهانی شدن و همسانی
فرهنگی انجامیده و از سوی دیگر، موجب احیای خرده فرهنگ ها و گردآمدن اقوام و اقلیت ها در
این شبکه ها و در نتیجه افزایش روابط قومی و مطالبات ناشی از این روابط شده است.
بر این اساس، کشورهای چندفرهنگی نیازمند داشتن برنامه های جامع برای تولید و نمایش از
رسانه های رسمی هستند. رسانه ملی نیز نیازمند راهبردهایی برای برنامه سازی تنوع می باشد؛
راهبردهایی که نیاز برنامه سازان و مطالبات اقوام و خرده فرهنگ را بتواند برآورده نماید. این مقاله
با روش توصیفی و تحلیلی و ارائه راهبرد با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و داده های اسنادی نسبت
میان تعامل دوسویه و برنامه سازی تنوع قومی را تبیین کرده و به صورت سیاستی، راهکارهای
همگرایی، الزامات، ارزش ها و اصول برنامه سازی تنوع قومی را ارائه کرده است
خلاصه ماشینی:
1 بازنمايي اقوام در رسانه ملي؛ تعامل دو سويه (تاريخ دريافت : ١٣٩٩/٥/٥، تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٨/٢٥) 2 سويل ماکويي چکيده هويت هاي قومي، زباني، ديني و محلي در حيات اجتماعي جامعه ايراني قرنهاسـت کـه در کنـار يکديگر زيست ميکنند و توجه به مطالبات و نيازهاي آنان در قاب نمادين رسانه اي موجب تحکيم و تقويت همبستگي ملي ميشود.
بـر ايـن اسـاس ، بحـث قـومي در ايـران تـابع نـوعي ديرينه گرايي و ازليپنداري قومي است که اقوام ، قرن ها در کنار هم زيسته انـد و بـيش از اين که تعلق به قوم خاصي داشته باشند، اقوام ايراني محسوب شده اند و تجربه تـاريخي و قومي آنها بدون تجربه ساخت سياسي ايران نبوده است .
بنابراين رسانه ملي به عنوان نهادي عمومي و آموزشي، نه تنها قـادر اسـت ايـن کليشه ها و پيش فرض ها را تغيير دهـد بلکـه مـيتوانـد بـا رعايـت اصـول و معيارهـاي برنامه سازي تنوع قومي، گام هاي مؤثري در راه ايجـاد تعامـل دو سـويه و ارتبـاط ميـان اقوام و همبستگي اجتماعي بردارد.
براي نمونه ، بحث محروميت نسبي يـا برخورداري مرکز نسبت به پيرامون يا غلبه يک گروه قومي بر بنيان هاي اقتصـادي يـک کشور معمولا در شرايط بحراني مطرح ميشود و اشاره به اين موضـوع دارد کـه بخـش قابل توجهي از اختلاف ها و درگيريهاي اجتماعي و سياسي را موضوعات اقتصادي بـه خود اختصاص ميدهند.
براي نمونه ، يکي از مطالعات مهم در حوزه اقوام ايراني (احمدي، ١٣٧٨)، بر ايـن بـاور است که در ايران قوم وجود ندارد بلکه گروه هاي زباني و مذهبي وجود دارند که ميـان آنها نميتوان معيارهاي نژادي و فرهنگي تمايزبخشي درنظر گرفت .