چکیده:
«مهدویت» به عنوان آموزه مهم و مورد اجماع فرقههای اسلامی، دارای تعریف و تبیینهای متنوعی است. «زیدیه» به عنوان فرقه چهار امامی؛ تحقق «حکومت عدل و نفی ظلم» را محور و معیار دیگر عقاید خود قرار داده و تمام امور را دایر مدار این مسئله عنوان کردهاند. هرچند در تحلیل و گفتارهای سران و متفکران زیدیه از امامت، نص و نصب الاهی سخن به میان آمده و حتی به صورت فرعی و تبعی از روایات خاص مربوط به امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بهره گرفته شده است؛ آن چه اصالت دارد، نفی ظلم و ستم و قیام برای تحقق آن است که خلیفهای از اهل بیت علیهم السّلام به صورت عام و نه معین آن را تحقق میبخشید. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، متون و گفتارهای «زیدیه» را بررسی و چگونگی بهره برداری زیدیه را از مفاهیم مهدوی، اعم از شخص امام، خلافت، برنامهها و علائم ظهور بهمنظور ایجاد «جامعه عدل» بازخوانی میکند. یافتههای مهم این تحقیق عبارتند از: محوریت قیام و امر به معروف و نهی از منکر در ساختار معرفتی امامت زیدیه و معیار قرار دادن آن در شناخت امام.
Mahdism" as an important doctrine and under the consensus of Islamic sects has various definitions and explanations. "Zaydiyya" as a sect with four Imams have made the realization of the "rule of justice and the denial of oppression" the axis and criterion of their other beliefs, and have stated that all matters revolve around this issue. Although in the analysis and speeches of the Zaydi leaders and thinkers, the Imamate, the divine text and designation have been mentioned, and they have benefited from the specific narrations related to Imam Mahdi (may God hasten his appearance) in a subordinate and following form, what is original is the denial of oppression and uprising to realize what a caliph from the Ahl al-Bayt (as) in general and not in a specific way make it be realized. This article examines the texts and speeches of "Zaydiyya" with a descriptive-analytical method and reviews how Zaydiyya uses the Mahdavi concepts, including the person of the Imam, caliphate, plans and signs of appearance in order to create a "society of justice". The important findings of this research are: the centrality of uprising and enjoining the good and forbidding the evil in the epistemological structure of the Zaydi Imamate and placing it as a criterion in recognizing the Imam.
خلاصه ماشینی:
لذا در این پژوهش، جایگاه و نحوه تاثیر گذاری آموزههای مهدویت بر عقاید و فعالیتهای فرقه زیدیه مورد بحث قرار میگیرد؛ محور قرار گرفتن مبارزه با ظلم و نفی ستمکاری، و در تحقق این امر، اجرای امر به معروف و نهی از منکر و شناخت امام شجاع عادل از اهل بیت؟عهم؟، همگی از شاخصههای زیدیه است که این امور را بر متون و روایات مهدویت منطبق کردهاند و به بهره گیری از ادله مهدوی در هر زمان، به دنبال شخص واجد شرایط برای اجرای این امور هستند.
در توصیف و تحلیل رویکرد زیدیه به امامت و خلافت؛ عدهای معتقدند که زید از رهبر معتزله تاثیر گرفته است؛ ولی با معتزله تفاوتهایی نیز دارد؛ از جمله این که زید، امیرالمومنین، علی(ع) را امام حق میدانست و او را در کارهای خود محق میشناخت؛ ولیکن از «شیخین» (ابوبکر و عمر) تبرّی نمیجست و عقیدهاش چنان بود که میشود با وجود شخص فاضل به شخص پایینتر از او بیعت کرد (جواز امامت مفضول بر فاضل) از اینرو، از آنجا که زید از صحابه و شیخین تبری نمیکرد، اهل سنت مذهب زید را پنجمین مذهب اسلامی دانستهاند (ابن خلدون، 1420: ج2، ص172).
همزمان با پیدایش زیدیه، یعنی در قرن دوم هجری، بحث مهدویت نیز در این فرقه شکل گرفت؛ امّا اعتقاد به مهدی پنداری زید بن علی در جریان زیدیه کاملاً مشهود و بخشی از تاریخ زید به این موضوع مربوط است (از قرن دوم با اعتقاد برخی از زیدیان به مهدویت کسانی همچون نفس زکیه، محمد بن قاسم و یحیی بن عمر، و حتی پس از آن).