چکیده:
یکی از مهمترین مباحث سیاست خارجی، دیپلماسی کشورهاست. مقامات و کارگزاران دولت صفویه در دوران زمامداری خود ناگزیر از برقراری ارتباط مناسب با همسایگان بودهاند و بهمنظور تداوم بقای حاکمیت سیاسی، حفظ قلمرو جغرافیایی و رویکردهای مذهبی خود افزونبر ابزارهای نظامی و اقتصادی، از ابزار دیپلماسی بهرهمند بودند. با الهام از نظریه واقعگرایی و توجه به رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی، تلاش شد تا پاسخی مناسب به پرسش اصلی داده شود، که چگونه و تا چه حد دیپلماسی در تکوین چرخههای توسعه تمدن اسلامی در عصر صفویه تأثیر داشته است. فرضیه پژوهش آن است که صفویان با استفاده از ابزارهای دیپلماسی در تقابل یا تعامل با همسایگان منطقهای-فرامنطقهای خود، افزونبر رعایت و تأکید بر پارهای اصول ثابت، نگرشهای پایدار و اصولی در مناسبات خارجی بهوجود آوردند که نتایج مثبتی برای توسعه درونزای ایران صفوی و بهتبع توسعه تمدنی بههمراه داشته است. با رویکردی تاریخی برای درک رویدادهای گذشته، از روش کیفی تحلیل اسناد تاریخی برای بررسی شواهد موجود در آنچه نوشته شده یا گفته شده برای توصیف، تبیین یا تفسیر این رویدادها استفاده شد. نتایج نشان میدهد دیپلماسی بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای روابط خارجی صفویان، با تشریح مبانی تشیع، سیاست تساهل و تسامح مذهبی نسبت به اتباع اروپایی ساکن در ایران و توازن قدرت، اتحاد سیاسی-نظامی با دولتهای اروپایی علیه دشمن مشترک عثمانی، تجارت، تأمین امنیت ملی، و راهبرد بیطرفی رویکردهای پایداری در مناسبات خارجی آن برهه تاریخی بهوجود آورد.
One of the most important foreign policy issues is country diplomacy. During its rule, the Safavid government inevitably had to communicate properly with its neighbors, and in pursuit of the survival of political rule, the preservation of its geographical area and its religious approaches, in addition to military and economic instruments in the diplomatic arena, followed the instruments of diplomacy. This article Inspired by the theory of realism and uses historical methods and relying on new documents and sources, while considering the need to apply sociological approaches in the analysis of historical phenomena, to achieve some principles and applied criteria in the external relations of Safavid era, relying on the civilization process of the Safavid state. The research hypothesis is based on the view that the Safavids apparently had tactical and flexible tactics using diplomacy tools in opposing or interacting with their regional and transnational neighbors, while observing and emphasizing some consistent principles. Which has had positive outcomes for the development of the domestically developed Persian Empire and the development of civilization. The results show that diplomacy, as one of the most important tools of the Safavid's foreign relations, has been able to emphasize and explain the principles of Shiism, and religious tolerance towards the European citizens living in Iran, and the balance of power, the political-military alliance with the state The European countries against the common Ottoman enemy, trade and commerce, national security interests and interests, neutral strategies and tactical politics created persistent and principled approaches to foreign relations.
خلاصه ماشینی:
نتايج نشان مي دهد ديپلماسي به عنوان يکي از مهم ترين ابزارهاي روابط خارجي صفويان ، با تشريح مباني تشيع ، سياست تساهل و تسامح مذهبي نسبت به اتباع اروپايي ساکن در ايران و توازن قدرت ، اتحاد سياسي -نظامي با دولت هاي اروپايي عليه دشمن مشترک عثماني ، تجارت ، تأمين امنيت ملي ، و راهبرد بي طرفي رويکردهاي پايداري در مناسبات خارجي آن برهه تاريخي به وجود آورد.
در اين پژوهش ، با رويکردي تاريخي براي درک رويدادهاي گذشته ، از روش کيفي تحليل اسناد تاريخي براي بررسي شواهد موجود در آنچه نوشته شده يا گفته شده است ، براي توصيف ، تبيين يا تفسير اين رويدادها استفاده شد تا نقش مناسبات خارجي صفويان با تأکيد بر ابزار ديپلماسي در ظرفيت و فرايند تمدني دولت صفويه ، به منزله پايه و زيربنايي براي دوره هاي بعد (قاجار و ...
مورگنتا، از برجسته ترين نظريه پردازان واقع گرا، مفهوم منافع ملي را در کانون توجه مباحث نظري اين حوزه مطالعاتي به عنوان واقعيتي عيني و مهم ، براي شناخت فکر و اقدام سياستگذاران قلمداد مي کرد، و معتقد بود که منافع ملي معياري هميشگي است که با آن بايد اقدام سياسي را ارزيابي کرد و آماج هاي سياست خارجي نيز بايد بر اين مبنا تعريف شوند (سيف زاده ، ١٣٨٥: ٢٣٩-٢٣٨).
اين نامه ها نه تنها به همسايگان خارجي ارسال مي شد، بلکه در راستاي روابط ديپلماتيک و نيز به کارگيري ديپلماسي مؤثر در سياست خارجي ، نامه هاي فراواني به ويژه از دوره شاه عباس اول به سلاطين کشورهاي اروپايي ارسال مي شد، شمار و حجم نامه هاي ارسالي از سوي صفويان نشان مي دهد که نگاه شاهان صفوي به اين موضوع ، راهبردي و کاربردي بوده است .