چکیده:
مسئله جانشینی پادشاه در تاریخ ایران، یکی از موضوعات مهم به شمار میرود و میتوان آن را یکی از مؤلفههای شناخت ثبات یا عدم ثبات سیاسی حکومت برشمرد. این موضوع یکی از مسائل مهم حکومت قدرتمند صفویه نیز به شما میرود. حکومت صفویه که با بهرهگیری از اندیشههای صوفیانه و نقش آفرینی قزلباشها تشکیل شد و حدود دویست و سی سال به طول انجامید، در مقاطع مختلفی، به ویژه تا زمان شاه عباس اول با بحران جانشینی مواجه بود، در شکلگیری این بحرانها عوامل مختلفی نقش داشتند. سازوکارهای ناکارآمد جانشینی و وجود مدعیان متعدد باعث شد تا نیروهای مختلف از جمله قزلباشها در فرآیند جانشینی دخیل شوند. قزلباشها که نقش محوری در تاسیس حکومت صفویه داشتند در تلاش برای تاثیرگذاری بر انتخاب شاه و جهت دادن به این روند، در مسیر تأمین منافع خویش بودند. این دخالتها موجب ایجاد بحران در جانشینی پادشاه میشد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که قزلباشها بعنوان یکی از مهمترین کانونهای قدرت در حکومت صفویه چه نقشی در مسئله جانشینی و ایجاد بحران ناشی از آن داشتند؟ و این مسئله چه پیامدهایی در حکومت صفویه به دنبال داشت؟ براساس یافتههای این پژوهش قزلباشها بعنوان اصلیترین عنصر تشکیل دهنده حکومت، نقش محوری در مسئله جانشینی و بحرانهای ناشی از آن برعهده داشتند.
The issue of ‘king succession’ constitutes one of the key problems in the history of Iran as it could be denoted as one of the elements for political stability or instability of the governance. This was also a crucial issue in the powerful Safavid rule, which was established and lasted for around 230 years by availing itself of Sufi thoughts and the role played by Qizilbash. At different periods, especially up until the rule of Shah Abbas I, Safavid government confronted the succession crisis piqued by various factors. Inefficient succession mechanisms and multitudinous governance claimantsprovoked different forces, including Qizilbash, to engage in the succession process. With their pivotal role in incorporation of Safavid rule, Qizilbash made attempts to leave impacts on election of king and orientation of this trend aligned with their own interests. Such interpositions caused crises in the issue of king succession. With its descriptive-analytical method, the present research is aimed at providing reply to the questions “What was the role played by Qizilbash—as one of the most important centers of power in Safavid rule—in the issue of succession and arousal of crisis ensuing therefrom?” and “What were the upshots of this issue in the Safavid rule?” According to the findings of this study, Qizilbash—as the chief ingredient of establishment of governance—played pivotal parts in the issue of succession and the crises ensuing therefrom.
خلاصه ماشینی:
حکومــت صــفويه کــه بــا بهره گيــري از انديشه هاي صوفيانه و نقش آفريني قزلباش ها تشکيل شد و حدود دويست و سي ســال بــه طــول انجاميد، در مقاطع مختلفي، به ويژه تا زمان شاه عبــاس اول بــا بحــران جانشــيني مواجــه بــود، در شکل گيري اين بحران ها عوامل مختلفي نقش داشتند.
در باب پيشينه پژوهش بايد گفت در برخــي منــابع تحقيقــاتي شــامل کتــب و مقــالات درباره جانشيني و بحران هاي مربوط به آن سخن گفته شده است ، از جملــه ايــن منــابع : ســيوري (١٣٨٣) « ايران عصر صفوي »، که ضمن بيان ساختار حکومت صفويه به بررسي نقش قزلباش ها در امور سياسي پرداخته است .
ق داشته اند؟ بر اساس فرضيات پــژوهش قزلباش هــا بعنــوان يــک گــروه مــوثر در تشــکيل حکومــت صفويه و به دليل جايگاه سياسي و اجتماعي خود بعد از تشکيل حکومت اين خاندان نقش مــوثري در مسئله جانشيني پادشاه داشتند.
در حقيقت اين قدرت پادشاه بود که مي توانست در نهايت براي او مشروعيت بياورد و شــخص پادشاه بدون دغدغه جانشين پادشاه قبل از خود شود، در دوره صفويه پادشاه ابتدا بــه عنــوان مرشــد کامل مشروعيت پيدا کرد و بر مردم حاکميت نمود، اما با گذشــت زمــان ايــن مســئله تحــت تــاثير عوامل مختلفي قرار گرفت (صفت گل ، ١٣٨١: ٥٦).
بخصوص که شاه تهماسب بــراي خــود جانشــيني انتخــاب نکــرد (معرفيــون و همکــاران ، ١٣٩٥: ١١) بنــابراين دوره اي از کشــمکش ميــان قزلباش هــا کــه از ايــن زمــان شــروع شــد، بــا قدرت نمايي و ماجراجويي آنها استمرار يافت ، و در ماجراي به تخت نشــاندن شــاه عبــاس اول اوج گرفت (خواندمير، ١٣٧٠: ٢٣٤).