چکیده:
هدف از انتخاب این مقاله بررسی نقش وفای به عهد در سقوط تعهد میباشد که به روش توصیفی و تحلیلی انجام پذیرفت، یکی از مفاهیم بیانکننده ارتباط انسان با خالق خود و انسانهای دیگر و همچنین یکی از ارزشهای مهم اخلاقی وفای به عهد است. قرآن کریم برای عهد (بهطور مطلق) جایگاه و اهمیت ویژهای قائل شده است. کلمه «عهد» و مشتقات آن 46 بار و کلمه «میثاق» و مشتقات آن 6 بار در قرآن ذکر شده است؛ بنابراین مشخص است که عهد و پیمان معنی فراوان و کاربردهای زیادی از دیدگاه فقهی و حقوقی دارد که هم شامل تعهدهای خصوصی در میان افراد در رابطه با مسائل اقتصادی و کسبوکار و خانوادگی و امثال آن میگردد و هم شامل عهد و پیمانهایی که در بین کشورها و افراد جامعه برقرار میگردد و از آن بالاتر شامل عهد الهی و بعد معنوی دارد نیز میشود، هم آثار حقوقی و فقهی دارد، که دارای آثار حقوقی بین طرفین عقد میباشد. شکستن عهد و پیمان، مجازاتهای روحانی، جسمانی و محرومیت کامل از الطاف و عنایات الهی را به دنبال دارد. در آیاتی از قرآن کریم، عهد در مفهومهایی همچون امانت، امر و دستور، میثاق و عهد با خدا، عهد با مشرکین، و در لفظهایی مانند ذمه، بیعت و عقد آمده است، از دیدگاه حقوقی منظور از موضوع تعهد آن چیزی است که باید در مقام تعهد ایفاء کرد. در این خصوص، موضوع تعهد ممکن است تسلیم کالا یا انجام عمل یا ترک عمل و یا پرداخت پول باشد. با توجه به اهمیت وفای به عهد از دیدگاه اسلام و تبعیت قواعد حقوقی ایران از قواعد فقهی یکی از مهمترین آثار وفای به عهد از دیدگاه حقوقی اصل انجام تعهد میباشد.
The purpose of this article is to examine the role of devotion in the collapse of commitment, which was
conducted descriptively and analytically, one of the concepts that expresses the relationship between man and his
creator and other people, as well as one of the important ethical values of the vow. The Holy Qur'an has given
absolute certainty a special status for the covenant. The word "covenant" and its words are 46 times, and the
word "covenant" and its words are mentioned in the Qur'an six times. Therefore, it is clear that the covenant has
many meanings and uses many jurisprudential and legal perspectives that include private pledges among
individuals in relation to economic, business and family affairs, and so on, including treaties Which is
established among the countries and people of the community, including the divine and the spiritual dimension,
both legal and legal, which has legal effects between the parties of the marriage. Breaking the covenant leads to
spiritual, physical, and complete deprivation of divine mercy and divine punishment. In the verses of the Holy
Qur'an, the promise is made in terms such as trusteeship, command and testament, the covenant and the covenant
with God, the covenant with the polytheists, and in terms such as divine, allegiance and marriage, from a legal
point of view, the subject of the obligation is that which must be As a pledge. In this regard, the subject of the
commitment may be the surrender of the goods or the conduct of or the abandonment of the practice or the
payment of money. Considering the importance of fulfilling the covenant from the point of view of Islam and
adherence to the Iranian legal rules of jurisprudential law, one of the most important works of securing the
covenant from a legal point of view Principle of Commitment.
خلاصه ماشینی:
ب: مالک مال یا مأذون از مالک بودن مطابق با ماده 269 قانون مدنی، تأدیه کننده باید چیزی را که به متعهدله می دهد، یا مالک باشد و یا مأذون از طرف مالک، این نکته بدیهی است که اگر متعهد برای ایفای تعهد خود مال غیر را بدهد.
ماده 274 قانون مدنی در این رابطه چنین مقرر می دارد: اگر متعهدله اهلیت قبض نداشته باشد، تأدیه شده از سوی گیرنده آن، تصرف مالی است و تصرف مالی نیاز به شرایط صحت قبض دارد، لذا، قبض اشخاص محجور 2 غیرنافذ یا باطل است و اداره اموال او چون به عهده ولی یا قیم است، 3 و قیم تصدی قانونی در اداره اموال مولی علیه در قلمرو قانونی خود دارد، 4 لذا باید ولی یا قیم قبض نماید، همچنین، با توجه به این که تصرف مالی در امور قراردادی غالباً معوض است، جای پذیرض قبض ناقصالاهلیه از باب تملک بلاعوض 5 سالبه به انتفاع موضوع است.
ب: مکان تأدیه به موجب ماده 280 قانون مدنی: «انجام تعهد باید در محلی که عقد واقع شده به عمل آید، مگر این که بین متعاملین قرارداد مخصوصی باشد یا عرف و عادت، ترتیب دیگر اقتضاء نماید»؛ بنابراین، تعهدی که متعهد و متعهدله منعقد می سازند، اگر ضمن قرارداد، محل معینی برای انجام آن تعیین کرده باشند، وفای به عهد در آن محل به عمل می آید.
به موجب ماده 267 قانون مدنی: «ایفاء دین از جانب غیرمدیون هم جایز است اگرچه از طرف مدیون اجازه نداشته باشد، ولیکن کسی که دین دیگری را ادا می کند، اگر با اذن باشد، حق مراجعه به او دارد وإلا حق رجوع ندارد»، بنابراین، مطابق با مفاد این ماده، غیرمدیون در صورتی می تواند به مدیون اصلی رجوع کند که برای این عمل، از سوی مدیون مأذون باشد.