چکیده:
واژه عقل یکی از مفاهیمی است که تعاریف متعددی به خود دیده. برخی عقل را مساوق وجود انسانی دانسته و برخی آن را منشا گمراهی و سقوط از حیطه تعبد الهی دانسته. برخی آن را معادل فلسفه به کار برده و گروهی به لزوم تفکیک عقل و فلسفه حکم کرده اند. فلاسفه عقل را ارج نهاده و اهل حدیث و اشاعره آن را طرد کرده اند ملاصدرا عقل را قوه تحلیل گر و از مراتب و شیونات نفس می داند و گستره ی آن را از عقل هیولانی تا عقل مستفاد می داند اما میرزا عقل را مخلوق و افاضه از سوی خداوند می داند «ظاهر بذاته و مظهر لغیره،». عقل از نگاه وی تنها حقیقتی روشنگر است و نه از مراتب نفس. پژوهش حاضر در پی مقایسه عقل و قلمرو آن در اندیشه این دوعالم بزرگ اسلامی است که شباهت ها و تفاوت های میان آن دو را تبین می کند.
خلاصه ماشینی:
نکته اي که هرگز نبايد آن را از نظر دور داشت قلمروعقل است به اين معنا کـه عقـل اگرچه در کار شـناخت معـارف و حقـايق هسـتي ـ چـه در ظـاهر و چـه در غيـر ظـاهر ـ در مرحله اي و تا حد زيادي توانايي و بسندگي دارد، اما در مرحله اي نيز ناتوان است ، توانـايي حصول شناخت معارف در تمام امور را ندارد و از درک آنها به خودي خود نـاتوان اسـت ؛ اما وقتي که عقل به آن حقيقت ها توجه داده شـود و آن موضـوعات بـه صـورت صـحيح و درست به عقل ارائه گردد، آن گاه عقل بر ادراک و تصديق آنها توانايي پيدا ميکند.
انسان به وسيله ي عقل نظري به حق يا باطل بودن مدرکات خود اعتقاد پيـدا مـي کنـد و بـه وسيله عقل عملي به خير يا مظنون به خيربودن عمل اعتقاد پيدا مي کند از اين جمله ي صدرا مي توان فهميد که نگاه او به عقل چگونه است ، همين که نفـس به يک مرتبۀ وجودي بالاتري رسيد و از وهم و شک فراتر رفت و توانسـت در مـورد يـک فعل به مظنون الخيريه برسد.
ميرزا عقل را يک موهبت الهي و به مثابه يک چراغ روشنگر نگـاه مـي کنـد کـه فقط وظيفه روشنگري داشته و بالذات پاک و معصوم اسـت و بـه هنگـام غضـب و شـهوت شديد نفس ، اين نور از انسان گرفته مي شود.