چکیده:
تولید ثروت و مهمتر از آن فراهمسازی بسترهای مناسب برای تولید ثروت از طریق دولتهای محلی، از سازوکارهای مهم هر دولت در عصر مدرن بوده و هست. امروزه دو نظام سیاسی متفاوت، میتوانند تواناییهای متفاوتی در تولید ثروت و مدیریت محلی دارا باشند. مسئلهای که در این پژوهش مطرح میشود، مطالعۀ دلایل سیاسی و اقتصادی تفاوت در این دو نظام سیاسی در دو مدل سیاسی متفاوت است. پرسش پژوهش این است که اساساً چرا نظامهای سیاسی و اقتصادی تمرکزگرا، از توانایی و کارآمدی کمتری برای تولید ثروت و مدیریت مطلوب نسبت به نظامهای غیرمتمرکز برخوردارند. پاسخ این است که به نظر میرسد در نظامهای غیرمتمرکز (فدرالی و نیمهمتمرکز)، قانون اساسی به ایالتها برای مدیریت محلی و مشارکت مردم و خودگردانی، اختیارات فراوانی میدهد و نظام اقتصادی مبتنیبر بازار، زمینههای این موفقیت را فراهم میسازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که دولت تمرکزگرای ایران با وجود دارا بودن ظرفیتهای مهم مادی و معنوی و اقتصادی، توانایی مدیریتی لازم برای تولید ثروت و درآمدزایی مطلوب با توجه به ماهیت آن، نسبت به دولتهای محلی در آلمان و ژاپن ندارد. دولتهای محلی آلمان و ژاپن بهدلیل اختیارات گستردهای که قانون اساسی، قوانین داخلی و حمایت و همکاری دولت مرکزی بدانها داده است، دستکم 10 تا 23 برابر استانهای ایران ظرفیت تولید ثروت دارند. چارچوب نظری این پژوهش مبتنیبر نظریۀ دولت محلی در دو نظام سیاسی تمرکزگرا و نامتمرکز بر کارآمدی مدیریتی و توانایی در تولید ثروت است. روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از مستندات قانون اساسی، قوانین مالی و آمار و ارقامهای رسمی دولتهای محلی سه کشور آلمان فدرال، ژاپن و ایران است.
One of the most important mechanisms of any government in the modern era has been the production of wealth, and, more importantly, the provision of appropriate conditions for the production of wealth through local governments. The experience of the political geography of governments, in the context of economic time and history, shows that, those federal and Centralist governments that delegate more power to local governments are more capable of generating wealth and economic prosperity, in contrast of, those centralist and focus-oriented governments that produce unprincipled wealth. The purpose of this study is to compare and investigate the two models of local government in centralized and semi-centralized systems in comparison with local governments in Iran, in terms of political management ability to generate the necessary capacity to produce wealth and income. The method of this research is descriptive-analytical by using the documents of the constitutional laws, financial laws and official statistics of the local governments during one year between the three countries of Germany, Japan and Iran. Findings show that the centralist government of Iran, despite of having important economic capacities such as abundant mines, oil and gas resources, land area, river and water resources, the existence of three surrounding seas and historical-geographical and cultural background suitable for tourism, does not have the necessary ability and concentration, in contrast of this type of system, to local governments in Germany and Japan to generate wealth. The local governments of Germany and Japan have the capacity to generate at least 10 to 23 times more wealth than the provinces of Iran due to their extensive constitutional powers and the support and cooperation of the central government. Which shows the difference and dynamism of this type of political systems, in comparison with centralist systems such as Iran in terms of political management and increase of local income.
خلاصه ماشینی:
پس از انقلاب نيز شش برنامۀ توسعۀ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي که دولت آن را تدوين و اجرا کرده است اختيارات بيشتري را به دولت هاي محلي مستقر در استان ها واگذار کرده که ميتوان به افزايش سهم استان ها از ماليات هاي وصول شده و اختصاص آن در قانون بودجۀ ساليانه به استان ها و افزايش درآمد آن ها از طريق منابع معدني موجود و فروش بخشي از سرمايه هاي فيزيکي ذکر کرد؛ اما اين ميزان توليد ثروت و درآمد دولت هاي محلي در استان ها نسبت به ايالت هاي دو کشور ژاپن و آلمان که دست کم ١٠ تا ٢٣ برابر استان هاي ايران برخوردارند، مقايسه شدني نيست .
ادعاي اين پژوهش آن است که دولت ايران بايد نسبت به افزايش اختيارات مالي و مديريتي براي توليد درآمد و ثروت و خودمديريتي استان ها اقدامات مؤثرتر و مفيدتري را در قالب قوانين جديد انجام دهد تا خود بتوانند به طورمستقيم بخش عمده اي از درآمد سالانه براي تحقق توسعه ، افزايش اشتغال و کاهش بيکاري محلي تهيه کنند.
اين کشور نيمه تمرکزگرا با اختياراتي که از نظر سياسي، قانون اساسي و دولت به استان هاي خود داده ، توانسته است يک مدل موفق سياسي و اقتصاد سرمايه داري و از بعضي جهات موفق تر از آمريکا و بسياري از کشورهاي اروپايي، بنا کند و ماشيني يکتا و کم نظير در توليد ثروت و کسب درآمد و رفاه و مديريت محلي موفق براي مردم اين کشور باشد.
Theoretical foundations of political geography with emphasis on Islam and Iran, Tehran: University of Tehran Publication.