چکیده:
روشهای کاربردی علم اقتصاد تحت تأثیر روش بنیادین آن شکل میگیرد. مبادی معرفتشناختی به عنوان جزئی از روش بنیادین، در روش کاربردی این علم تأثیر دارد. علم اقتصاد متعارف در حال حاضر از روش فرضیهای قیاسی به عنوان روش اصلی خود استفاده میکند و دیگر روشها به عنوان مکمل این روش به کار میرود. فرضیهها نیز به شکل عمده از میراث نظری علم اقتصاد به دست میآید و یافتههای رشتههای دیگر و مشاهدات تجربی به عنوان نقش ترمیمی برای اصلاح نظریات اصلی به کار میرود. بررسی انتقادی روشهای مذکور بر اساس مبانی معرفتشناختی گویای این است که روش اصل موضوعی دارای آسیب استفاده از مقدمات غیریقینی در علم اقتصاد است. روش فرضیهای قیاسی در مقدمات استدلال از مقدمات احتمالی استفاده میکند و در صورت، منحصر به رفع تالی به وسیله آزمون تجربی است. روش استقرایی نیازمند توجه به محدودیتهای تعمیم است و روشهای تفسیری تنها بر اساس مبانی و محدودیتهایشان قابل استفاده است. روش انتقادی نیز دارای آسیب اتکا به عقل عرفی است؛ در مقابل، حکمای اسلامی برای رفع این آسیبها، از مقدمات یقینی نیز بهره میبرند و از رفع تالی و وضع مقدم در روش قیاس استثنایی استفاده میکنند. روش استقرایی در این نگاه میتواند دارای سه شکل (تام، ناقص و دارای نتایج عملی) در علم اقتصاد اسلامی باشد و خروج از آن، سبب اشکال روششناسی میگردد. روش تفسیری تنها در موضوعات تفسیرمحور مانند کنش اقتصادی انسان و شناخت موانع سیاستی به کار میآید و روش انتقادی بر اساس عقل متافیزیکی و قدسی میتواند نقش قابل توجهی در بعد تجویزی و سیاستی علم اقتصاد اسلامی داشته باشد.
Practical methods of economics are shaped by its fundamental method. Epistemological foundations as part of the fundamental method, play a significant role in the applied method of economics. Mainstream economics is currently using the deductive hypothesis method as its main method and other methods are used as complement. Hypotheses are also derived largely from the theoretical legacy of economics. The findings of other disciplines and empirical observations are used as a refinement to basic theories. A critical study of these methods based on epistemological foundations suggests that the axiomatic method has the disadvantage of using uncertain premise in economics. The method of deductive hypotheses uses only probabilistic premise, and in that case, is limited to eliminating the sequence clause by experimental test. Islamic scholars use certain premises to eliminate these harms and use the disconfirming of sequence clause and confirming if clause in the method of exceptional deduction. Inductive method in this view can have three forms (incomplete induction, complete and with practical results) in Islamic economics and leaving it causes methodological problems. The interpretive method could be used in the study of human economic action and the recognition of political obstacles, and the critical method can play a significant role in the prescriptive and policy dimension of Islamic economics
خلاصه ماشینی:
فرضيه ها نيز به شکل عمده از ميراث نظري علم اقتصاد به دست ميآيد و يافته هاي رشته هاي ديگر و مشاهدات تجربي به عنوان نقش ترميمي براي اصلاح نظريات اصلي به کار ميرود.
بررسي انتقادي روش هاي مذکور بر اساس مباني معرفت شناختي گوياي اين است که روش اصل موضوعي داراي آسيب استفاده از مقدمات غيريقيني در علم اقتصاد است .
اين راه درباره برخي حقايق اقتصادي جامعه اسلامي ممکن است ؛ به اين شکل که بر اساس مطالب مذهبي معيّن و استنتاج آثارشان در مجال تطبيق فرضي ، به اثبات نظريه هاي عامي درباره بعد اقتصادي جامعه اسلامي پرداخته مي شود؛ اما اين روش به دو دليل ، دقت علمي لازم را نخواهد داشت : يکي جدايي واقعيت اقتصادي از فرضيه اقتصادي و ديگري تأثير قابل توجه عامل روحي و فکري در جامعه اسلامي است ؛ بنابراين از نظر ايشان روش عقلي در کشف دانش اقتصاد اسلامي چندان مفيد نبوده و روش تجربي ، موضوعش محقق نيست (صدر، ١٤١٧ق ، ص ٣١٧-٣١٩).
در اين نوشته ، نتايج ايجابي مباني مذکور به شکل اجمالي مورد اشاره واقع شده و بررسي نتايج روش شناختي تفصيلي آن براي اقتصاد اسلامي نيازمند مجال ديگري است .
علل عيني اجتماعي شکل گيري روش فرضيه اي قياسي: همان طورکه گذشت ، در علم اقتصاد ابتدا از روش اصل موضوعي ساده استفاده ميشد که بر اساس شهود دروني و يا نتايج ساير علوم به نظرياتي مي رسد.
ظرفيت نقد و بازسازي نظريات اقتصادي بر اساس بررسي انتقادي مواد استدلال يکي ديگر از مزاياي روش حکماي اسلامي است که ميتواند مورد استفاده اقتصاد اسلامي قرار گيرد.