چکیده:
حقوق بشر از جمله موضوعاتی است که از نقش حائز اهمیتی در روابط میان جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه ی اروپا برخوردار است.
بر اساس منشور اتحادیه ی اروپاء حقوق بشر سنگ بنای سیاست خارجی مشت رک این اتحادیه محسوب میشود. تحولات نظام بین الملل
در دوران اخیر» گسترش جایگاه حقوق بشر و تغییر ماهیت این حقوق را از مسئلهای فکری و ذهنی به رویکردی حیاتی و استراتژیکک که
با حیات سیاسی کشورها پیوندداشته را نشان میدهد. امروزه شاهد تعمیق جایگاه حقوق بشر در سیاست خارجی کشورها در معنای
عمودی و به تبع آن» تحول حاکمیت مطلق دولتها و تبلور آن در معنای مسئولیت دولت هستیم. مضامین و آموزههای لیبرالیستی که
ریشه در سنتها و ارزشهای آمریکا دارد» حقوق بشر را به عنوان یکی از مولفههای مهم در سیاست خارجی این کشور نهادینه ساخته
است. با این رویکرد در تحلیل سیاست خارجی آمریکا بر مبنای قدرت نرم» خاورمیانه در صدر سیاست خارجی حقوق بشری این کشور
قرار میگیرد. تاریخچه خاورمیانه نیز با وجود داشتن تمدن» کانون گفتمانهای متنوع فرهنگی و دینی بودن» به علت استبداد سیاسی و
استعمار خارجی بر پیکره جامعه انسانی منطقه در رعایت نکردن حقوق بشر زخمی برجای گذاشته است که این مسئله دستاویز مناسبی
برای اعمال فشار قدرتهای بزرگکک بر این منطقه شده است. در این زمینه» خاورمیانه به عنوان مخاطب اصلی سیاست حقوق بشری آمریکا
در قالب سنت ویلسوئیسم با رویکرد لیبرالی مطرح و به کارگیری قدرت نرم در چارچوب دیپلماسی عمومی به عنوان اصل سامان دهنده
سیاست خارجی ایالات متحده صورت بندی شده است. هدف این پژوهش» بررسی حقوق ملتها برای مبارزه با استعمار (نوین) در
حقوق بین الملل بشر میباشد.
خلاصه ماشینی:
تاریخچه خاورمیانه نیز با وجود داشتن تمدن،کانون گفتمان های متنوع فرهنگی و دینی بودن، به علت استبداد سیاسی و استعمار خارجی بر پیکره جامعه انسانی منطقه در رعایت نکردن حقوق بشر زخمی برجای گذاشته است که این مسئله دستاویز مناسبی برای اعمال فشار قدرت های بزرگ بر این منطقه شده است.
مقدمه آنچه از کلمه هایی مانند استعمار، استثمار و استکبار پیداست، کشورهای جهان سوم و در حال توسعه به دلیل وجود عدم توازن و برابری در مبادلات تجاری و معاملات با کشورهای پیشرفته، الفاظ فوق را برای آنها بکارمی گیرند که دلیل اصلی آن را می توان ناشی از کلیه اقدامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای پیشرفته در جهت اطمینان از تامین منابع لازم و ارزان مورد نیاز صنایع آنهاست که حتی در مواردی منجر شده که به صورت مستعمراتی با آنها برخورد نمایند و حتی حکومت های دست نشانده ایجاد نمایند (اسکندریان، 1383).
اهداف و منابع: ژئوپلتیک (جغرافیا و سرزمین) منافع سیاسی منافع اقتصادی بعضاً اهداف اعتقادی (مانند جنگهای صلیبی) جریان مقابله: 1- حاکمان قدرتمند متکی به خود 2- قهرمانان ملی یا رهبران دینی 3- مردم (در صورت وجود رهبری از نوع دینی یا ملی یا هر دو) 4- رهبران و جریانات مذهبی و دینی (دین و روحانیت در ایران) علل زوال: پرهزینه بودن ناممکن بودن (مانند شکست مکرر اروپا در فتح آمریکای شمالی) افزایش مقاومتها در برابر اشغالگران تغییر شرایط جوامع استعمارگر و مستعمره و فروپاشی درونی امپراتوریهای سنتی (پارسا، 1380).
Promotion of Human Rights and Democratization in the European Union'sExternal Relation; Available in: http://www.