چکیده:
در متون دینی، معارف عقلی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. تبیین دقیق نقش عقل در هدایت انسانها و رابطه آن با وحی، مورد بررسی های فراوانی قرار گرفته است. این پژوهش تاملاتی است انتقادی دربرخی ازمطالب کتاب منزلت عقل درهندسه معرفت دینی حضرت آیت الله جوادی آملی دامت برکاته. معظم له دراین کتاب درصددتبیین جایگاه عقل وعلم دردین ومعرفت دینی است. این کتاب هرچند واجد نکاتی است ارزشمند ومفید، اما به نظر می رسد پاره ای ازنکات آن جای تأمل جدی دارد. دراین مقاله به پاره ای از این نکات و تأملات ذیل پرداخته شده است. نکاتی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است به شرح زیر است: نسبت علم و دین ، راهکار حل تعارض عقل و نقل ، مصباح بودن عقل و علم برای شریعت ، آگاهی از علوم شرط استنباط فقهی، پرده نشینی حقیقت وحیانی دین ، تشبیه کشف معصوم به اصل امتناع تناقض، اسلامی شدن علوم رهاورد نظریه کتاب،راهکار اسلامی کردن علوم، مصباح بودن عقل و نقل ، پرسش استیضاحی از خدا.
In religious texts, intellectual knowledge has a special importance. The precise
explanation of the role of reason in guiding human beings and its relationship
with revelation has been studied extensively. This research is a critical reflection
on some of the contents of the book Dignity of Reason in the Geometry of
Religious Knowledge by Ayatollah Javadi Amoli. In this book, he seeks to explain
the position of reason and science in religion and religious knowledge. Although
this book has valuable and useful points, only some of its points seem to be
seriously considered. In this article, some of the points and reflections are
discussed as follows: the relationship between science and religion, the solution
to the conflict between reason and narration, the validity of reason and science
for the Shari'a, knowledge of science, the condition of jurisprudential inference,
the revelatory truth of religion, the similitude of infallible discovery, he principle
of rejecting contradiction, the Islamization of sciences, the result of book theory,
the solution of Islamization of sciences, the Mesbah of reason and narration, as
well as the interrogative question of God.
خلاصه ماشینی:
می فرماید: عین حقیقت وحی در اختیار معصومان است و علوم عقلی و نقلی را به حریم آن راهی نیست و یا می فرماید: محتوا و مضمون وحیانی قرآن فقط در دسترس معصومان است، اما در عین حال راه عقل و نقل را دو راه برای معرفت دین و مصباح دین و کاشف از حققت دین یعنی آن حقایق وحیانی می داند، آیا در این مطالب تهافت مشاهده نمی شود؟ اگر عقل و نقل مصباح حقیقت وحیانی دین هستند و یا چنان که می فرماید: «همچنان که نقل معتبر (کتاب و سنت) در غالب موارد پرده از چهرهی قول و گفتهی خدا باز می گیرد، عقل از چهرهی خلقت و فعل خداوند پرده می افکند و هر دو (عقل و نقل) پرده دار حریم معرفت دینی اند» (همان، ص 15) می توان نتیجه گرفت در غالب موارد عقل و نقل ما را به حقیقت وحیانی دین منتقل می سازند، پس پرده نشینی حقیقت وحیانی دین چه معنا پیدا می کند؟ از این گذشته؛ اگر الفاظ قرآن وحیانی است و در اختیار ما قرار دارد، پرسش این است که الفاظ مهمل و بدون معنا وحیانی اند یا الفاظ مستعمل و حامل بار معانی؟ صورت اول نامعقول است، پس باید گفت معانی الفاظ قرآن نیز وحیانی اند؛ بنابراین هم الفاظ و هم معانی آن عین وحی اند و در اختیار ما قرار دارند.