چکیده:
هرچند ادیان و جوامع مختلف در طول حیات خود و تأثیر پذیری از هم، استقلال خود را حفظ کردهاند، اما به نظر میرسد کاوش در منشأ هستهی اولیهی بعضی از گرایشها و تفکرات به سرانجامی قطعی و دقیق نرسد. نوشتار حاضر با استفاده از روش کتابخانهای، منشأ و خاستگاه عرفان را در ادیان بزرگ مورد بررسی قرارداده و به یافتههای مشترکی در بین ادیان دست پیدا کردهاست. بدون شک هرجا در سرزمینی دین و آیینی باشد که وحیانی و توحیدی است، رگههایی از عرفان را میتوان در آن یافت، حتی ادیانی که به نظر ریشهی وحیانی ندارند نیز از این موضوع مستثنا نیستند. عرفان به عنوان مسلکی خاص با بینشی عمیق و فلسفی، به اشیاء و پیرامون خود نظر دارد و به جهت نگرش خاصی که به پیرامون خود دارد، همه چیز را دارای معنا و مفهوم میداند و بزرگ ترین دغدغه اش پیداکردن انسان است به دست خود او. بنابراین می توان گفت عرفان به مثابه ی قالبی است که هر دین و آیینی در آن ریخته شود رنگی عرفانی و هم شکل با آن می-گیرد. نگرش عرفانی به آموزه های دینی دارای استقلالی فرا زمانی است و در فطرت هر دینی وجود داشته و حیات آن با حیات بشر برابری میکند و به طور کلی نمیتوان آبشخور آن را دین اسلام و یا اختصاصاً دین خاصی دانست.
Although different religions and societies have maintained their independence
throughout their lives, they have influenced each other as well. It seems that the
search for a primary nuclear origin for some of the tendencies and ideas does not
lead to a definite and precise conclusion. The present article uses the library
method to study the origin of mysticism in the major religions. Undoubtedly,
wherever there is a religion that is revelatory and monotheistic, traces of
mysticism can be found in it, even religions that do not seem to have any
revelatory roots. Mysticism, as a special profession looks at objects and its
surroundings with a deep and philosophical insight. It has a special attitude and
tries to consider the meaning and concept of thigs, and its greatest concern is to
find the man by himself. Therefore, it can be said that mysticism is a mold in
which every religion and ritual is poured and takes the same form. Mystical view
of religious teachings has a timeless independence and exists in the nature of any
religion and its life span is equal to humans’ life span. In general it can not be
considered the source of Islam or a particular religion.
خلاصه ماشینی:
اما سوال اصلی اینجاست که آیا میتوان عرفان را به مثابهی قالبی دانست که هر دین و آیینی در آن ریخته شود رنگی عرفانی و هم شکل با آن میگیرد؟ آیا عرفان در فطرت هر انسانی به ودیعه گذارده شده و یا در فطرت هر دینی وجود دارد؟ بررسی نقطهی آغازین این گرایش با محوريت ادیان عصر نزول، مسئلهای است که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.
بررسی این افکار و عقاید با تکیه بر شواهد موجود در ادیان بزرگ عصر نزول، نشان میدهد درون مایههایی از عرفان در همهی آنها وجود دارد و نقش اسلام به عنوان دینی نو ظهور، فراهم نمودن بستری مناسب برای رشد و اعتلای آن (در چارچوب کلام الهی) است و در خلق اولیهی آن نقشی نداشته است.
اما همچنان این گرایش در بین ایشان وجود دارد و در بررسی به عمل آمده در سیر تاریخی این مفهوم در دین یهود، دارای فراز و فرودهای بسیاری بوده است.
چیزی که در این گفتار بیشتر به آن توجه شده ، آیین زروانی است که به گفتهی بعضی مکتبی فلسفی و عرفانی در دین زرتشت میباشد.
translated by Akbar Dana seresht, Tehran: Amir Kabir Press.
Asian Religions, translated by Abdul Rahim Gavahi , Tehran: Islamic Culture Publishing Office.
Islam and Sufism, translated by Mohammad Reza Shafiei Kadkani, Tehran: Tamadon Publishing.
Translated by Najaf Daryabandari, Tehran: Flight Book Press.
Translated by Timur Ghaderi, Tehran: Amir Kabir Press.