چکیده:
این مقاله با روشی تحلیلی- مقایسهای به شرح مواضع دو حکیم رازی در باب مساله عقلانیت اخلاقی میپردازد و ضمن داوری میان دو موضع، به اخذ جانب مختار توجه دارد. به صورت خلاصه چنین به نظر میرسد که هر دو حکیم به عقل مستقل اخلاقی قائلاند و از این حیث موضع آنان به حسن و قبح عقلانی متمایل میشود. اما تفاوت مواضع آنان در مقام تشخیص مصادیق عمل اخلاقی نمایان میشود، که طبق آن زکریای رازی بر استقلال عقل در تشخیص کامل حسنات و قبایح تاکید میکند، اما در نقطه مقابل، ابوحاتم رازی با نفی استقلال عباد در تشخیص مصادیق اخلاق، به واگذاری هنجارهای اخلاقی به ساحت اوامر الهی باور دارد. طبق اصطلاحات رایج در فلسفه اخلاق معاصر، زکریای رازی به استقلال عقل اخلاقی از فرامین الهی در هر دو ساحت ارزش و الزام رسیده است، اما ابوحاتم رازی با قبول استقلال عقل اخلاقی در مقام تشخیص ارزشها، کشف الزامات منتج به عمل اخلاقی را در انشائات شریعت جستجو میکند.
خلاصه ماشینی:
طبـق اصطلاحات رايج در فلسفه اخلاق معاصر، زکرياي رازي به استقلال عقل اخلاقي از فرامين الهـي در هر دو ساحت ارزش و الزام رسيده است ، اما ابوحاتم رازي با قبول استقلال عقـل اخلاقـي در مقام تشخيص ارزش ها، کشف الزامات منتج به عمل اخلاقي را در انشـائات شـريعت جسـت جـو مي کند.
حتي رازي به اين رأي تمايل يافتـه اسـت کـه در صـورت تسـاوي نسبت سود و زيان عمل همچنان جانب توقف و احتياط و ترک عمل اولي است ؛ چـرا که انسان از ترک عملي که نيمي از آن را گرايش طبعي او پوشـانده و سـهم را عقـل بـه نصف تقليل داده است ، زيان نخواهد کرد.
در واقع غلبـه بـر عـادت بـه تـدريج بـراي انسان فوايد اخلاقي قابل توجهي خواهد داشت و خوب اسـت کـه انسـان بـا تمـرين نفس ، غلبه بر عادت را در خود نهادينه سازد.
(ابوحاتم رازي، ۱۳۸۳: ۲۸) از اين رو دين به خودي خـود تضـميني بـراي اخلاق نيست ، بلکه اين عقل انسان است کـه اصـل ديـن را بـراي او تصـديق و بـه آن دلالت ميکند.
امـا زکريـاي رازي معتقد است انسان با همان موهبت يگانه ، که عقل خودبنيـاد او اسـت ، بـه رتبـه عالي حيات تقريب مييابد و در اين مسير حاجت به تکلم اختصاصي خدا و خلـق و در نتيجه نزول دين و ابلاغ فرامين اخلاقي وابسته به آن نيسـت .