چکیده:
این پژوهش تلاش میکند؛ تا به این پرسش بپردازد؛ چرا نیروهای سیاسی میانهرو با نیروهای سیاسی انقلابی در فرایند انقلاب اسلامی ائتلاف کردند؟ پژوهشگران در بررسی این مسئله به عواملی مانند «عصیان یکپارچه جامعه علیه دولت»، «ائتلاف طبقاتی»، «ضعف نهادهای سیاسی و دولتی» و «جذابیت گفتمان رهبر انقلاب» اشاره کردهاند. در این پژوهش، مولفان در چارچوب نظریه ریچارد اسنایدر و با کمک روش توصیفی _ تحلیلی و تکنیک مطالعه اسناد، به بررسی سه متغیر مستقل رابطه شاه با ارتش(اصلی)، شاه با نخبگان و روابط نظام با قدرتهای بزرگ به عنوان علل شکلگیری ائتلاف مذکور پرداختهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد؛ رفتار نئوپاتریمونیالی و قشونی شاه سبب سلب استقلال از ارتش، کنترل تجهیزات و امکانات آن، ایجاد فضای بیاعتمادی، کانالیزه کردن راههای ارتقاء و در نهایت مطیع و سرسپرده کردن همه، اعم از سرباز و فرمانده شد. در نتیجه، رابطه تسلیم و سرسپردگی ارتش در مقابل شاه، بنبست در رابطه شاه با نخبگان و سرسپردگی شاه در رابطه با آمریکا، آرزو و دلگرمی میانهروها برای منازعه درون گفتمانی را از بین بُرد و آنها را برای ائتلاف با انقلابیون آماده کرد.
This study attempts to ask why moderate political forces allied with radicals in the process of 1979 revolution in Iran. Researchers have cited factors such as "society's united rebellion against the state", "the class coalition", "the weakness of political and state institutions" and "the appeal of the revolutionary leader's discourse." In this research, the authors, in the framework of Richard Snyder's theory, using the qualitative method and the technique of documentary study, examine three independent variables of the king's relationship with the (main) army, the king with the elite, and the system's relations with the major powers as the causes of coalition formation. They have paid. The results show that the patrimonial and brave behavior of the Shah deprived the army of independence, control of its equipment and facilities, dissemination of mistrust, channeling upgrades, and ultimately obedience and devotion to both the soldier and the commander. As a result, the army's surrender and devotion to the Shah, the Shah's stalemate to the elite, and the Shah's devotion to the United States, undermined moderation's desire for intra-disciplinary conflict to form a coalition between the moderates and the redicals for a greater purpose.
خلاصه ماشینی:
ریچارد اسنایدر با تأسی از ماکس وبر به بررسی رابطه شاه با ارتش و نخبگان میپردازد و نشان مـی- دهد؛ در این رابطه ، چه بدیل هایی از تغییر در سـاختار سیاسـی وجـود دارد: بـدین معنـی کـه در چـه شرایطی نیروهای میانه رو با نیروهای رادیکال (انقلابی) ائتلاف کرده و برای انقلاب یـا کودتـا مبـارزه میکنند؟ اسنایدر برای شکل گیری این گزینه ها (انقلاب و کودتا) علاوه بر «رابطه فرمانروا با نهادهای دولتی و نیروهای مسلح »، روابط دیگری مانند «قوت و ضعف سـازمان یـافتگی نیـروهـای داخلـی موافـق و مخالف (میانه روها-رادیکال ها) در رابطه با فرمانروا» و «رابطه کنشگران داخلی (حاکم ، ارتش ، گـروه - های مخالف ) با قدرت های خارجی» را بررسی میکند (٣٨٠ :١٩٩٢,Snyder).
٣. ناتوانی حاکم در پاکسازی نیروها از دیگر شاخص های معیار ارزیابی استقلال یا وابستگی ارتش توجه به این مهم است که آیا می - توان شواهدی مبنی بر ناتوانی حاکم برای پاکسازی کسانی کـه وفاداریشـان مـورد سـئوال اسـت ؛ در 91 سیستم یافت ؟ آیا کسانی در ارتش می توانستند؛ سلیقه و نظر متفاوتی داشته باشند و یا مطالبات خود را مطرح کنند؟ ناتوانی حاکم در برخورد با کسانی که مطیع و وفادار به شاه نیستند؛ ویژگی است کـه بـا سـاختار قدرت و سیاست در ایران چندان همخوانی ندارد.