چکیده:
مباحث مربوط به نقد هنر، فلسفه هنر و زیباییشناسی هنر، بیشتر در نوشتههای متفکران و اندیشمندان غیر ایرانی دیده میشود. در برخی از متون و منابع کهن ایرانی، میتوان مطالب و مباحثی درباره اثر هنری، هنرمند و مخاطب اثر یافت. یکی از این منابع، مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی است. در این کتاب به صورت پراکنده و نامنسجم، ابیاتی وجود دارد که میتوان از آن، مباحث مربوط به اثر هنری و هنر را استخراج کرد. هدف از نگارش این مقاله، تحلیل ابیات مثنوی معنوی، برای تبیین مبانی نقد حکمی هنر است. در این مقاله که به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است، ابتدا ابیات مرتبط با هنر و هنرمندی از مثنوی استخراج و سپس، رمزگذاری و تحلیل شده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای و ابزار آن، شناسهبرداری بوده است. جامعه پژوهش، ابیات مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی است، که به روش هدفمند، نمونهگیری شده است. نتایج حاصل از این مقاله نشان میدهد که هنرمند، به عنوان سرچشمه اثر هنری نیز مطرح است. هنرمند در خلق اثر، با دو مرحله درون تابی و برون تابی سر و کار دارد. در مرحله دریافت (درون تابی)، او باید دل خود را صیقلی کند تا نقوش را دریافت کند و در مرحله آفرینش(برون تابی)، باید آموزش ببیند و با مواد و مصالح آشنایی کامل داشته باشد. هنرمند باید اهل ابداع باشد؛ یعنی دارای شیوهای شخصی باشد و از تقلید بپرهیزد.
Discussions about art criticism, philosophy of arts and esthetics are most often present in the works of non-Iranian thinkers and scholars. In some ancient Iranian texts and sources, one can find articles and discussions about the work of art, the artist and the audience. One of these sources is the spiritual Masnavi of Maulana Jalaluddin Mohammad Balkhi. In this book, there are scattered and incoherent verses from which topics related to works of art and art can be extracted. The purpose of the present article is to analyze certain parts of Masnavi Manavi in order to explain the philosophical basics of art criticism. In this article, which has been done based on a qualitative content analysis method, first the verses related to art and artistry have been extracted from Masnavi and then encoded and analyzed. The method of data collection was library and its tool has been identification. The research community is the Masnavi verses of which have been sampled purposefully. The results of this article show that the artist is also considered as the source of the work of art, too. In creating the work, the artist deals with two stages of inbound and outbound creation. In the stage of receiving (inner radiance), he must polish his heart to receive the designs, and in the stage of creation (outer radiance), he must be trained and be fully acquainted with materials. The artist must be creative; that is, he should have a personal style and avoid imitation.
خلاصه ماشینی:
در مثنوي معنوي نسبت اثر هنري با هنرمند چگونه است ؟ ١-٢- پيشينۀ پژوهش شهرام پازوکي(١٣٩٢) در کتاب حکمت ، هنر و زيبايي در اسلام به ارتبـاط بـين هنـر و عرفان و تصوف پرداخته است .
١-٣-مباني نظري همان طور که در مقدمه گفته شد، به طور کلي نقد هنري و يا مباحـث نظـري مـرتبط بـا هنر به صورت مستقل به يک ، دو و يا هر سه جزء از سه گانۀ اثر هنري، هنرمند و مخاطـب اشاره ميکند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) هنرمند نابغه نبايد اهل تکرار، کتاب و هنر باشد و اين زماني است کـه بخواهـد نقـوش بيحد و حساب را دريافت کند.
٢-٣- مرحله توليد و جايگاه استاد در آموزش هنر با توجه به اين که در آراي مولانا و ديگر حکما و عرفا بارها سخن از عدم تکرار و بـي کتاب بودن به ميان آمده است و بارها تقليد را نفي کرده اند و گفته اند که انسان هنرمند بايـد از علوم حصولي بگذرد و دل خود را صيقل دهد تا نقوش بر دلش بنشيند، ايـن سـؤال بـه ذهن ميرسد که پس تکليف خلق چيست ؟ هنرمند چگونه خلق ميکند؟ و جايگاه استاد در توليد هنر کجاست ؟ هر کـه گيـرد پيشـه بـي اوسـتا ريشخندي شد به شهر و روسـتا (مولوي؛ ١٣٩٣: ٥٩٠/٣) مولوي ميگويد هر که وارد هر پيشه اي ميشود، بايد راه و رسم آن پيشه و حرفه را نزد يک استادکار فرا بگيرد: اين عمل وين کسـب در راه سـداد کي توان کـرد اي پـدر بـي اوسـتاد دون تــرين کــس کــه در عــالم رود هــيچ بــي ارشــاد اســتادي بــود (همان ، ١٠٥٣/٢-١٠٥٤) هيچ حرفه و فني نيست که بي نياز از استاد باشد.