چکیده:
مفهوم توسعه اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم مطرح گردید و کشورهای جهان به این
مقوله توجه ویژه کردند. در این میان پیدایش قدرت های نوظهور یکی از مشخصه های
مهم چشم انداز نظام بین الملل معاصر است. برزیل یکی از قدرت های نوظهور اقتصادی
است که پس از جنگ جهانی مسیر توسعه خود را با فراز و نشیب های زیادی پیموده است.
اقتصاد برزیل ازنظر تاریخی بزرگترین اقتصاد در آمریکای لاتین و نیمکره جنوبی، دومین
اقتصاد بزرگ در قاره آمریکا پس از ایالاتمتحده، دوازدهمین اقتصاد بزرگ جهان ازنظر
تولید ناخالص داخلی اسمی و هشتمین اقتصاد بزرگ ازنظر برابری قدرت خرید در سال
2020 است. از همین رو هدف این پژوهش بررسی روند توسعه اقتصادی برزیل است.
سوال اصلی این است که توسعه اقتصاد برزیل با چه روندها و چالشهایی همراه بوده
است؟ برای این منظور به روش تبیینی و با اسناد کتابخانه ای چگونگی روند توسعه
اقتصادی برزیل پس از جنگ جهانی دوم پرداخته خواهد شد.
The concept of economic development was introduced after the
Second World War and the countries of the world paid special
attention to this issue. Meanwhile, the emergence of emerging
powers is one of the important features of the perspective of the
contemporary international system. Brazil is one of the emerging
economic powers that has gone through many ups and downs in
its development after World War II. Brazil's economy is
historically the largest in Latin America and the Southern
Hemisphere, the second largest in the Americas after the United
States, the twelfth largest in terms of nominal GDP, and the
eighth largest in terms of purchasing power parity by 2020.
Therefore, the purpose of this study is to examine the trend of
economic development in Brazil. The main question is what
trends and challenges have been associated with the
development of the Brazilian economy? For this purpose by
explanatory methodand library documents will show how the
economic development of Brazil after World War II.
خلاصه ماشینی:
در سال 2014، رشد اقتصادی برزیل که قبلاً ثابت بود، ناگهان متوقف شد و تولید ناخالص داخلی طی سالهای 2015 و 2016 حدود 8 درصد کاهش پیدا کرد و اقتصاد دوباره در سهماهه اول سال 2019 کوچک شد.
بررسی روند توسعهگرایی برزیل پس از جنگ برزیل با موفقیت سیاست جایگزینی واردات را به اجرا گذاشت، یک استراتژی تجاری که در آنیک کشور وابستگی خود را به کالاهای خارجی کاهش میدهد، بهعنوان ابزاری برای تحریک رشد صنعتی و تولید.
توسعه اقتصادی در سایه سیاست داخلی و خارجی نرخ تورم در سال بهطور متوسط در دهه 1970 به 34 درصد، در دهه 1980 به 428 درصد و در پنج سال 1994-1990 تقریباً 1400 درصد رسید اما اصطلاحات دهه 90 مسیر را برای بهبود اقتصاد برزیل رقم زد.
بر این اساس میزان افزایش تولید ناخالص داخلی برزیل در 4 سال نخست ریاست جمهوري لولا از رشد حدوداً 10 درصدي در سال برخوردار شد که یکی از بالاترین نر خ هاي رشد در سطح جهانی براي یک اقتصاد بزرگ درحالتوسعه بود.
6 درصد افزایش داشت نرخ رشد تولید ناخالص داخلی برزیل در سال 2018 1.
برزیل نرخ رشد تولید ناخالص داخلی برای سال 2020 بود منفی 4.
همکاریهای اقتصادی و سیاست خارجی برزیل برزیل با در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادي توسعه محور، ضمن ارتقاء سطح کیفی آن در داخل، ازجمله بهبود نرخ تورم و تراز تجاري، افزایش تولید ناخالص ملی، جذب سرمایهگذاری خارجی، افزایش صادرات و کاهش بدهیهای خارجی، در سطح بینالمللی نیز با افزایش توان مالی خود اقدام به سرمایهگذاری و عقد معاهدات دوجانبه و چندجانبه بهویژه در منطقه امریکاي لاتین کرده است.