چکیده:
پرداختن به مفهوم برنامه درسی محیط کار میتواند راهگشای
برخی از مسائل مبتلا به آموزش و توسعه منابع انسانی از جمله
اثربخشی ناچیز این قبیل آموزشها در سازمان باشد. با توجه به
عدم وجود رویکردی جامع به این مفهوم در مطالعات داخلی و
خارجی» بررسی ابعاد و وجوه مختلف برنامه درسی محیط کار در
اسناد مرتبط و نیز عوامل موّئر بر اثربخشی برنامه درسی محیط
کار هدف این پژوهش میباشد. برای این منظور روش تحلیل
مضمون استفاده شده است. روش تحلیل مضمون فرآیندی برای
تحلیل دادههای متنی است. درواقع نوعی بازشناسی الگوی درون
دادههاست. جامعه پژوهش شامل همه آثار منتشرشده در حوزه
برنامه درسی محیط کار از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۷ در هفت پایگاه
اطلاعاتی معتبر است. نمونه مورد بررسی شامل ۲۹سند.ء میباشد.
محتوای اسناد با استفاده از نرمافزار 3MAXQDA(۱۸) در قالب
مضامین چهار سطحی دستهبندی و سازماندهی شدند. برای
اعتباریابی دادهها از روش پایایی هولستی استفاده شد. براساس
نتایج بهدست آمده برنامه درسی محیط کار دارای «ابعاد»
«رویکرد» و « انواع» است و عوامل موثر بر اثربخشی برنامه
درسی محیط کار نیز شامل «درون سازمانی» «برون سازمانی»»
«ویژگیهای فردی» و «منطق یادگیری» است. هر یک از این
وجوه» دارای سطوح متنوعی هستند که میتواند برای تدوین
برنامه درسی محیط کار به استفاده شوند.
خلاصه ماشینی:
با توجه به عدم وجود رویکردی جامع به این مفهوم در مطالعات داخلی و خارجی، بررسی ابعاد و وجوه مختلف برنامهدرسی محیطکار در اسناد مرتبط و نیز عوامل مؤثر بر اثربخشی برنامه درسی محیط کار، هدف این پژوهش میباشد.
برنامهدرسی محیطکار[curriculum workplace] نخستین بار توسط Nash در سال 1993، بهمنظور بهرهمندی از دستاوردهای حوزه برنامهدرسی در آموزشهای سازمانی خلق شد و تاکنون در ادبیات آموزش سازمانی جهان از ابعاد مختلف موردبررسی قرارگرفته است.
ازجمله این پژوهشها میتوان به پژوهشMulder، Cate،Daalderو Berkvens(2010) با عنوان «برنامهدرسی محیطکار شایستگی-محور حول فعالیتهای حرفهای: مورد آموزش دستیاران پزشکی» پژوهش Ten cate& et al (2015)، با عنوان برنامهریزی درسی برای محیطکار با استفاده از فعالیتهای حرفهای قابلاعتماد(EPAs)(Ten cate& et al، 2015) ؛ کتاب منتشرشده با عنوان ظهور رویکردها در یادگیری محیطکار نوشته Billet، Harteis و Eteläpelto(2008) و نیز فصلی از کتاب «مربی ارتوپدی» با عنوان «طراحی برنامهدرسی محیطکار برای آموزش شایستگی محور در ارتوپدی» اشاره کرد که در سال 2017 توسط Dougherty و Joyce انتشاریافته است.
همچنین آموزشهای نیمهرسمی نیز شامل آموزشهایی میشود که خارج از چارچوب کلاس، اما بهصورت مستقیم جهت ارتقای مهارت، افزایش دانش و یا نگرش کارکنان استفاده میشود، این آموزشها شامل مربیگری(coaching)، منتورینگ (mentoring)، مدلسازی (modeling)، یادگیری سایهای شغل (job shadowing learning)(Billett, Harteis, Eteläpelto، 2008؛Dougherty & Joyce، 2017؛Billett، 2001، Fenwick، 2008) میباشد.
حالآنکه تحلیل مطالعات انجامشده بیانگر آن است که برنامهریز درسی در محیطکار میبایست نسبت به هر سه بعد یادگیری هشیار بوده و از آنها جهت توانمندسازی کارکنان استفاده کند و تنها به آموزشهای رسمی بسنده نکند.