چکیده:
خوشبینی مدیریت یکی از برجستهترین سوگیریهایی است که بر تصمیمات مدیریتی تاثیر میگذارد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر ارتباطات سیاسی بر رابطه بین ساختار مالکیت و خوشبینی مدیریتی میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روششناسی، همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونهگیری حذف سیستماتیک، 146 شرکت بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره زمانی 8 ساله بین سالهای 1392 تا 1399 مورد تحقیق قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای بوده و دادههای مربوط برای اندازهگیری متغیرها از سایت کدال و صورتهای مالی شرکتها جمعآوری شده و سپس برای آزمون فرضیههای پژوهش از نرمافزار ایویوز استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش نشان داد بین ساختار مالکیت (مالکیت نهادی و خانوادگی) و خوشبینی مدیریتی، رابطه منفی و معنی-داری وجود دارد؛ اما ارتباطات سیاسی بر رابطه بین ساختار مالکیت (مالکیت نهادی و خانوادگی) و خوشبینی مدیریتی تاثیرگذار نیست.
Management optimism is one of the most prominent biases that influence management decisions. The purpose of this study is to investigate the effect of political connections on the relationship between ownership structure and managerial optimism. The statistical population of the study is all companies listed on the Tehran Stock Exchange and using the systematic elimination sampling method, 146 companies were selected as the sample of the research in an 8-year period between 2013 to 2020. The method used to collect information is a library and the relevant data for measuring variables were collected from Codal website and companies' financial statements and then Eviews software was used to test the research hypotheses. The results of testing the research hypotheses showed that there is a negative and significant relationship between ownership structure (institutional and family ownership) and managerial optimism; But political connections do not affect the relationship between ownership structure (institutional and family ownership) and managerial optimism.
خلاصه ماشینی:
همچنين نشان داده شده است که شرکت هاي خانوادگي تمايل به پذيرش ريسک هايي مانند سرمايه گذاري تحقيق و توسعه ايجاد ميکنند و گردش مالي کمتر اين شرکت ها باعث ميشود مديران از منابع به طور کارآمدتري براي منافع شرکت استفاده کنند که ميتواند گرايش هاي خوش بينيانه و يا کوته بينانه مديران را تحت تأثير قرار دهد (هارماوان و همکاران ، ٢٠٢٠).
به عنوان مثال تحت افزايش ارتباطات سياسي، قصد شرکت براي نوآوري کاهش مييابد زيرا مديران ارتباط سياسي را براي بهبود عملکرد شرکت ترجيح ميدهند، بر اساس منافع شخصي بيشتر تصميم ميگيرند و به جاي بازار، زير بار اهداف سياسي ميروند؛ بنابراين شرکت هايي که داراي ارتباط سياسي هستند تمايل دارند منابع خود را در پروژه هاي کوتاه مدت و کم ريسک سرمايه گذاري کنند؛ بنابراين ، پيش بيني ميشود که ارتباط سياسي بر روابط ساختار مالکيت شرکت ها و ويژگيهاي مديريتي مانند خوش بيني اثرگذار باشد.
همچنين سطح معني داري آماره Z مربوط به متغير "مالکيت خانوادگي" کوچک تر از ٠/٠٥ بوده (٠/٠٠٠) و ضريب آن منفي مي باشد (٠/٠٠٦) و مقدار آماره Z براي آن (٢/٣١-) است بنابراين فرضيه H٠ رد شده و در سطح اطمينان ٩٥ درصد مي توان بيان نمود بين ساختار مالکيت (مالکيت نهادي و خانوادگي) و خوش بيني مديريتي رابطه منفي و معني داري وجود دارد.
در اين تحقيق به بررسي تأثير ارتباطات سياسي بر رابطه بين ساختار مالکيت و خوش بيني مديريتي بر اساس داده هاي ١٤٦ شرکت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زماني ١٣٩٢-١٣٩٩ پرداخته شد.