چکیده:
پدیدة شکاف نسلی و گسترش تفاوت سبک زندگیها سبب پدیدآمدن فاصلۀ اجتماعی در خانواده شـده اسـت و محرومیت هـای نسـبی موجـود در خانواده هـا بسـتر محرومیـت اجتماعی را ایجاد کرده است . وجود روابط عاطفی کم رنـگ ، نارضـایتی شـغلی و بیکـاری، انتخابی رفتارکردن زوجین و ارضانشدن نیازهای فردی در خانواده ، همگی در شـکل گیـری زنان و مردان عهدشکن سهیم هستند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی-تحلیلـی بـود، بـا هدف شناخت تاثیر محرومیت اجتماعی و ابعاد آن بر عهدشکنی زوجین در استان خراسان رضوی انجام شده اسـت . حجـم نمونـه ٣٧٩ نفـر بـا اسـتفاده از تکنیـک کـوکران و روش نمونه گیری سهمیه ای بود. برای اعتبار پرسشنامه از آلفـای کرونبـاخ و روایـی آن از تحلیـل عامل استفاده شد. نتایج آزمون تی نشـان داد بـین محرومیـت اجتمـاعی و ابعـاد آن ماننـد محرومیت مادی و غیرمادی با عهدشکنی رابطۀ معنادار وجـود داشـت . مقـادیر رگرسـیونی مدل معادلۀ سـاختاری حـاکی ازآن بـود کـه متغیـر محرومیـت از مشـارکت اجتمـاعی بـر عهدشکنی زوجین تاثیر نداشت (٠/٠٥ < p). همچنین محرومیت از شبکۀ روابط اجتماعی به میزان ٠/٢٩، محرومیت آموزشی به میزان ٠/٢٦، محرومیت از اوقـات فراغـت بـه میـزان ٠/٤٧، محرومیت فکری به میزان ٠/١٧، محرومیـت از درآمـد بـه میـزان ٠/٥١، محرومیـت شغلی به میزان ٠/٣٠ و محرومیت از پرستیژ اجتماعی بـه میـزان ٠/١٠ مـوثر بـود (٠/٠٥ > p). درمجموع ، محرومیت از اوقـات فراغـت بیشـترین و محرومیـت از پرسـتیژ اجتمـاعی کمترین تاثیر را بر عهدشکنی زوجین داشتند.
The main purpose of this study was a deconstructive reading of the death of kolbrs. The sign-event of the death of kolbar is a means for pondering upon the situation in which kolbari is an object of control, policy making, and management. The process of naming and objectifying kolbars is the other side of the same coin of disclaiming the moral responsibility from the residents of the inner parts as subjects in contrast to the death of frontiers as Others. The study tried to be a deconstructive reading of this death, i.e., a deep deconstruction of mechanisms and methods that the dominant discourse uses to present the Other as an indisputable and unmerciful being. To achieve this purpose, the study relies on some concepts such as the binary of the drive of death and the drive of life, Eros-Thanatos dialogic, the conflict between regular issues and politics, and the hierarchy of distribution of tangible issue. In addition to these theoretical concepts, it was tried to delve into the everyday lives, and the objective status of the production of the phenomenon of kolbari and sing-event of the death of kolbar through a deconstructive reading and using the analysis of interviews with twenty kolbars. The results showed that the logic of dominant political economy in border provinces pushes the people of middle and poor classes to smuggling activates out of city by making them feel redundant people in urban spaces. Then, the cycle of executing cross-border security and trade results in their death. But their death is presented as being accidental and the cost of providing security. The sign-event of death of kolbar in its current form is a construction of media, the main function of which is hiding and forgetting turning regular people into evil and worthless people.
خلاصه ماشینی:
پارسونز١ در نظريۀ خود که چهار عامـل کنترلـي را منـافع اقتصادي، قدرت ، تشويق و وجدان فردي معرفي ميکند، ميگويد وقتي کـه در اثـر تغييـرات اين ابزار طوري به هم ريخته شود که برخي افراد کمتر برخوردار از آن ها شـوند و احسـاس محروميت کنند، خود را مقيد به پاي بندي به ارزش هاي جامعه نخواهنـد دانسـت ؛ ازايـن رو شکاف ارزش ها به وجود خواهد آمد (معيدفر، ١٣٨٣)؛ بـه عبـارتي، ايـن نبـود پايبنـدي بـه ارزش ها مي تواند در زمينۀ خانوادگي نمود کنـد.
درتاج ، رجبيان ده ريزه ، فتح الهـي و درتـاج (١٣٩٦) پژوهشـي بـا عنـوان «رابطـۀ ميـزان استفاده از شبکه هاي اجتماعي مجازي با احساس تنهايي و خيانت زناشـويي در دانشـجويان » با روش تحقيق توصيفي- همبستگي و جامعۀ آماري همۀ دانشجويان متأهل دانشگاه پيام نور انجام داد.
فرضيه هاي اصلي و فرعي تحقيق عبارت اند از: فرضيۀ اصلي بين عوامل جامعه شناختي محروميت اجتماعي و ابعاد عهدشکني در زنان و مردان رابطـه وجود دارد.
در تحقيق حاضـر محروميـت اجتمـاعي داراي پـنج مؤلفـه اسـت کـه ايـن مؤلفه ها ميتوانند به عنوان نشانگر اين سازه عمل کنند؛ بنابراين تحليل عـاملي مرتبـۀ دوم در راستاي آزمون مدل اندازه گيري و نيز روايي مؤلفه هاي سازة محروميت اجتماعي بررسي شده 1.